برگرفته از خطبه اول نماز جمعه جهرم مورخ 1400/09/26
اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ، وَصِدْقَ النِّيَّةِ، وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ، وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِسْتِقامَةِ، وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ……
اگر بخواهیم این دعایی که منتسب به امام زمان (ارواحنا فداه) است و 26 فراز دارد را به نوعی تقسیم کنیم دوبخش دارد که در بخش اول به فرد و اخلاق فردی و در بخش دوم به اخلاق جمعی و اجتماعی مانندگروههای مختلف اعم از صنوف و حرفههای مختلف میپردازد. از آنجایی که تا افراد اصلاح نشوند اجتماع اصلاح نخواهد شد و توفیق در اخلاق اجتماعی منوط به ساخته شدن افراد است آن بزرگوار اخلاق فردی را مقدم بر اخلاق جمعی قراردادهاند. آن حضرت در دعاهای مربوط به اخلاق فردی هم دو نوع دعا کردهاند یعنی در پنج فراز اول به شخصیت فرد و بعد به اعضا و جوارح اشاره دارند. اکنون وارد فراز ششم میشویم که اعضا و جوارح مورد دعا قرار گرفتهاند
« وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ»
و حضرت از زبان و گفتار و بیان شروع میکنند که اهمیت ویژهای دارد. امام امیرالمومنین(ع) هم در خطبه همام که صفات متقین را برمیشمارد دراولین ویژگی از بیان و گفتار پارسایان بحث میکندکه:
« مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ»
پس معلوم میشود که مسئله گفتار و زبان خیلی اهمیت دارد.
شخصی خدمت خاتم انبیا (ص) عرض کرد: «یا رسولالله اوصنی» سفارشی بفرما تا عمل کنم، حضرت فرمودند: «احفظ لسانک» مراقب زبانت باش. آن فرد چون اهمیت مسئله زبان را نمیدانست دوباره تقاضا کرد و باز حضرت همان جمله کوتاه را بیان کردند و بار سوم که همان تقاضا را تکرار کرد حضرت فرمود: وای بر تو، مگر نمیدانی که انسانها به روی در جهنم نمیافتند مگر به واسطه همین زبان و گفتارشان؟ امام زمان (عج) هم در این دعا میفرمایند خدایا کاری کن که گفتار ما استوار و مانند سدی محکم باشد و مدیریت زبان در دست خودمان باشد نه این که رها باشد و هر گونه خواست بچرخد. این «وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا» برگرفته از آیه قرآن کریم است که میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًاَ احزاب70 »
خداوند متعال دوبار در قرآن کریم از ما درخواست کرده که سخنان سدید داشته باشیم و سد هم از همین گرفته شده که جلوی آبراهها و رودخانهها بسته میشود. گفته شده که وجود شریف خاتم انبیا (ص) هرهفته در خطبه نماز جمعه این آیه شریفه را تلاوت کرده و این مساله مهم را یادآوری میفرمودند. پس معلوم میشود مسئله تقوای زبان جایگاه مهمی در تقوای انسان دارد چون در آیه بعد هم میفرماید:
«يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ»
ای مردم اگر میخواهید خدا کارتان را درست کند و شما را ببخشد، پس قول سدید را جدی بگیرید و هر سخنی را به زبان نیاورید. در این دعای شریف هم عرض میکنیم که خدایا کاری کن زبان من همواره به صواب بچرخد. صواب نقطه مقابل خطاست، پس قول صواب یعنی حرف راست نه دروغ و تهمت، که دروغ را چه جدی چه شوخی باید ترک کرد و همیشه باید واقعیت و حقیقت را بر زبان آورد.
مسئله دوم هم این است که خدایا کاری کن که من حکیمانه سخن بگویم. حکیمانه سخن گفتن غیر از به صواب سخن گفتن است. گاهی از اوقات یک سخنی راست است اما حکیمانه نیست. این که گفتهاند «جز راست نباید گفت» همان صواب است اما گاهی حکمت اقتضا میکند که هر سخن راستی را بر زبان جاری نکنیم که « هر راست نشاید گفت». بعضی از بزرگان فرمودهاند حکمت، برخاسته از معرفت و شناخت است که خدای متعال به ما عنایت میکند، پس حکمت چیزی است که خدا میدهد. دردنیا باسواد و عالم و دانشمند زیاد هستند اما حکیم کم است. آن گونه که در میان شاعران به چند نفر چون فردوسی و سنایی حکیم گفته میشود.
روی گردآلوده بر زی او که در درگاه او آبروی خود بری گر آبروی خود بری
این سروده مرحوم حکیم سنایی است که میگوید روز قیامت اگر خدای متعال از تو سوال کرد که بنده من چه آوردی؟ مبادا این کارهایی که در دنیا کردی را قطار کنی! که من نماز خواندم و روزه گرفتم و حج رفتم و اینکارها کردم! بلکه بگو خدایا شرمندگی آوردم وگرنه آبروی خود را میبری. مگرکارهای ما در قبال آن نعمتهایی که خدای متعال به ما داده چیزی محسوب میشود؟ امام علی (ع) بر قبر خاکی سلمان نوشت:
«وفدت علی الکریم بغیر زاد
من الحسنات و القلب السلیم و
حمل الزاد اقبح کل شیء
اذا کان الوفود علی الکریم»
اینکه انسان بخواهد چیزهایی از خودش بهعنوان تحفه نزد خدا ببرد بزرگترین کم لطفی است. ما به جز دست خالی و شرمساری و احتیاج و انتظار رحمت از خدای متعال چیزی نداریم. به هر حال پدر و مادری که حکیم هستند به خاطر حفظ شخصیتشان هر حرف راست و انتقادی را جلوی بچهها عنوان نمیکنند. گاهی انسان مطالبه حقی دارد اما میبیند الان جای آن نیست که اگر این حرف را بزند دشمن خوشحال میشود. این روزها مطالبه زیاد است و مردم اگر حکیم باشند فرصت میدهند که مشکل حل شود.
امام سجاد (ع) فرمودند که هر روز صبح زبان به بقیه اعضا و جوارح میگوید که: «کیف اصبحتم» حالتان چطور است؟ آنها هم میگویند: «الله الله فینا» یعنی تو را به خدا مواظب ما باش! تو اگر خوب باشی ما هم حالمان خوب است که خوبی و بدی کار تو به ما هم میرسد و کتک دسته گلهای که تو به آب بدهی را ما می خوریم. اگر بخواهی بدانی حال ما چطور است باید از خودت بپرسی که میخواهی امروز چهکار کنی و چه به سرما بیاوری. خلاصه این که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد... نگاه کنیم ببینیم گفتار ما به صلاح هست یا نیست، مفید هست یا نیست و آیا به ضرر چه کسی تمام میشود و آیا بدآموزی دارد یا ندارد؟ جا دارد یا ندارد؟ باید به تفصیل یا کوتاه سخن بگوییم و حکیم این چیزها را رعایت میکند...
« وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ»