بیقرار
خطبه های شهریور ماه 1401
حجت الاسلام والمسلمین مدبر امام جمعه شهرستان جهرم
خطبه های مـرداد ماه 1401
حجت الاسلام والمسلمین مدبر امام جمعه شهرستان جهرم
خطبه های تیر ماه 1401
حجت الاسلام والمسلمین مدبر امام جمعه شهرستان جهرم
شرح دعای افتتاح حاج محمود عباسزاده
جـلسـات شرح دعای افتتاح حاج محمود عباسزاده
خطبه های خرداد ماه 1401
حجت الاسلام والمسلمین مدبر امام جمعه شهرستان جهرم
خلاصه خطبه نماز جمعه مورخ 1401/02/23
برگرفته از خطبه اول نماز جمعه جهرم 1401/02/23
«اتقوالله عبادالله»
از خداوند متعال و بزرگان دین آموخته ایم که درطول عمر و در هیچ شرایطی از رحمت الهی نومید نشویم. نومیدی از رحمت خداوندی، از آینده، از گشایش و فرج، ازعوض شدن وضعیت نامطلوب و نابهنجاری که احیانا در آن قرار داریم همگی از بزرگترین گناهان است. خدای متعال چندین بار با بیانات مختلف و متفاوت در قرآن مانند
«لاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ زمر 53 * * فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ ...حجر55 *وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ. حجر 56 »
گوشزد کرده که مبادا از رحمت خدای متعال ناامید شویم وگاهی تعبیرهایی بکار برده که مقداری به ما بربخورد و هیچگاه خودمان را در زمره ناامیدان قرارندهیم
«وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ * إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ *یوسف 87 »
مگر کافر و گمراهید که از آینده نا امید باشید! نومیدی صرفاً زیبنده کافران و گمراهان است. از شما مسلمانها بعید است که بخواهید نسبت به آینده و مملکت و آخرتتان که حق الله و مربوط به خدای متعال است ناامید باشید، طرف شما خدای کریم است.
فرد یا ملتی که ناامید باشد هیچ تلاشی برای بهترشدن وضع خود انجام نداده و در مقابل موانع و احیانا دشمنانش تسلیم می شود. به همان میزان که خداوند متعال و بزرگان دین و آموزه های دینی ما را از نومیدی نهی کرده اند، دشمنان و در رأس آنها شیطان و دشمنان جبهه حق، و کسانی که برای نومیدی ما از بیرون آمدن از اوضاع بد و سختی ها و دشواری های موجود و امید به آینده روشن سرمایه گذاری می کنند ما را به سوی ناامیدی سوق می دهند.
عرب بیابان گردی خدمت حضرت ختمی مرتبت (ص) عرض کرد یارسول الله روز قیامت سروکار و تصمیم آخر برای ما بنده ها به دست کیست؟ حضرت فرمودند: «بید الکریم» به دست خدای کریم و بزرگواراست! آورده اند که این عرب آن قدر خوشحال شد که از جا پرید، علت را سوال کردند، گفت مگر نمی دانید که خدا و یا هر کریم دیگری وقتی دیگران را در بند و گرفتار ببیند انتقام نمی گیرد. پس ما مسلمانها و شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) چرا ناامید باشیم؟ اما باید مواظب هم باشیم که غرور مارا فرا نگیرد که موجب سوءاستفاده از خوبی و رحمت و کرامت آنها شود. باید مراقبت کنیم و خود را از مکر خدای متعال ایمن ندانیم، هرچند وجود شریف پیامبر عزیزمان فرمودند من در کنار میزان اعمال انسانها می ایستم که اگرکسی در معرض هلاکت قرارگرفت پرونده صلوات های او را در دنیا باز کرده و به پروردگار عرض کنم خدایا او بر من درودها فرستاده، حال خود دانی... پس ناامیدی از آینده روشن، ناامیدی از تغییر در وضعیت نامطلوب، ناامیدی از سرنوشت در آخرت از بزرگترین گناهان است.
شخصی می گوید دیدم حمیدبن قحطبه ملعون که از ملازمان و نزدیکان هارون السفیه خلیفه عباسی بود روز ماه مبارک رمضان غذا می خورد به او گفتم: امیر شما روزه نیستی؟ گفت کارم از کار گذشته و دیگر اهل نجات نیستم و از رحمت خدا مایوس شده ام چرا که یکی از گناهان من این است که پاسی از شب گذشته بود هارون مرا خواست و گفت چقدر حاضری در راه ما فداکاری کنی؟ گفتم: با جان و مال! بار دوم مرا خواست و همان سوال را تکرار کرد. گفتم: با جان و مال و اهل و فرزندان. طولی نکشید که برای بار سوم احضارم کرد و مجددا همان سوال را پرسید. گفتم با جان و مال و ناموس و اهل و عیال و دین و ایمانم در خدمتم. این را که گفتم هارون گفت آیا حاضری ثابت بکنی؟ جواب مثبت داده و با یکی از غلامان به حیاط زندان که یک چاه عجیب و سه اتاق بزرگ داشت وارد شدیم. غلام درِ یکی از اتاقها که مملو از مردانی در بند بود گشود و آنها را یکی یکی بیرون آورد و به من گفت آنها را سر ببرم و در چاه بیندازم و این کار را به اضافه حجره های دوم و سوم انجام دادم. آخرین نفر پیرمردی بود، به من گفت: این کسانی که سر بریدی همه بنی فاطمه و از سادات علوی بودند، جواب جد ما را چه خواهی داد؟ آن پیرمرد راهم سر بریدم و داخل چاه انداختم. راوی می گوید من اصل این ماجرا را برای علی بن موسی الرضا (ع) نقل کردم. حضرت فرمودند: گناه ناامیدی او از رحمت خدا بیشتر و بدتر از این قتل هایی است که مرتکب شده است.
بنابراین ای عزیزان و خواهران و برادران! هیچگاه و در هیچ شرایطی از رحمت خداوند متعال ناامید نباشید. این ضرب المثل فارسی خودمان را که حقیقتا برگرفته از همان تربیت ها و آموزه های دینی است باور کنیم که « از این ستون به آن ستون فرج است» غریبی وارد شهری شد. سربازان به جرم قتل دستگیر کردند و او را به ستونی بستند که گردن بزنند. جلاد گفت که آخرین وصیتت را بگو! گفت مرا از این ستون باز کنید و به ستون دیگری ببندید در همین فاصله مامورین حاکم شهر رسیدند و گفتند آزادش کنید که قاتل اصلی خود را معرفی و اقرار کرده است. حاکم ازقاتل اصلی علت این مردانگی را پرسید و او در جواب گفت: من دیدم بی گناهی را کشته ام و اکنون یک بی گناه دیگر هم به خاطر من می کشند، وجدانم قبول نکرد و آمدم خودم را معرفی کردم. حاکم هم گفت چون چنین کردی تلاش می کنم رضایت اولیای دم را بگیرم و اولیای دم هم مردانگی کردند و او را بخشیدند، او هم اعدام نشد... پس به لطف خدای متعال از این ستون به آن ستون فرج است.
رضوان خدا بر مرحوم آیه الله شب زنده دار، ایشان این روایت را بسیار برای ما طلبه ها و شاگردانش می خواند که « كُن لِما لا تَرجُو أرجى مِنكَ لِما تَرجُو » آن جاهایی که احساس می کنید خیلی اوضاع بی ریخت و سخت است و خیلی ها ناامید می شوند شما به فرج، گشایش و تغییر و تبدیل وضع موجود امیدوارتر باشید، تدبیراین جهان به دست خدای متعال است.
از کودکی به شوخی پرسیدم که دنیا دست کیست؟ نگاهی کرد و گفت نمی دانی؟ گفتم شما بفرما. گفت دست خداست و این حقیتی است که صاحب و مالک همه چیز خدای قادر متعال است. امیدواریم خداوند به ما توفیق بدهد این درس بزرگ را که بزرگان دین خیلی تلاش کردند به ما تفهیم کنند هیچگاه فراموش نکنیم و در هیچ شرایطی از فرج و گشایش و رحمت خداوند متعال ناامید نباشیم.
خلاصه خطبه نماز جمعه مورخ 1401/02/16
برگرفته از خطبه اول نماز جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر مدبر
«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ – ضحی 11»
خداوند متعال در این آیه شریفه به پیامبر(ص) و همه پیروان مکتب اسلام این توصیه را دارند که نعمت های پروردگار خود را بازگو کرده و بر زبان جاری کنید.
بازگفتِ نعمت های پروردگار برکات زیادی در زندگی به همراه دارد: ابتدا اینکه همین گفتن و یادآوری کردن نعمت ها بدون اینکه واژه حمد یا شکر بکار گرفته شود یک نوع شکرگزاری است
پیامبر اسلام(ص) و امام موسی بن جعفر (ع) هردو با اندکی اختلاف چنین فرمودند که:
« اَلتَّحَدُّثُ بِنِعَمِ اللهِ شُکرٌ وَ تَرکُ ذلِکَ کُفرٌ» به زبان آوردن نعمت های خداوند، شکر و بازگو نکردن آنها نوعی کفران نعمت است. خداوند متعال هم که فرموده اند اگر شاکر باشید شما و نعمت ها را رشد می دهم و افزون می کنم و اگر کفران نعمت کنید باید منتظر عذاب باشید «لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ / ابراهیم 7» حال اگر این روایت را در کنار آین آیات شریفه بگذاریم چنین به نظر می رسد که یادآوری نعمت های خداوند متعال فراتر از یک توصیه معمولی و یک ارشاد است.
پس این وظیفه اخلاقی است که نعمت هایی که خداوند به ما، خانواده، شهر، کشور و جامعه اعم از نعمت های ظاهری، باطنی، دنیوی، معنوی، مادی عنایت کرده را مرتب یادآور شویم که این کار روحیه شکرگزاری و رضایت از زندگی را در ما تقویت می کند و خود را غرق در نعمت می بینیم و اگر مشکل و درد و رنجی هم پیش آمد آن را یک استثنا دانسته و برای تحمل آنها آمادگی بیشتری پیدا می کنیم و گاهی تحمل درد و رنج ها شیرین هم می شود.
صاحب مزرعه ای که خیار پرورش می داد و کارگران زیادی داشت یک روز غروب سهمیه هرکدام از کارگرها را داد و مقداری هم برای خانواده خود برداشت. یک دانه خیار زیاد آمد که آن را به یکی از نوکرها داد و متوجه شد او با حرص و ولع و خیلی زیبا مشغول خوردن شد و هوس کرد از آن خیار بخورد لذا به نوکرش گفت چقدر خوشمزه میخوری اگر این قدر شیرین و لذیذ است به من هم بده! غلام اطاعت کرد و تکه ای تقدیم کرد اما صاحب مزرعه تا آن را در دهان گذاشت متوجه شد که مانند زهر تلخ است. رو به غلام کرد و گفت چگونه خیار به این تلخی را به این شیرینی می خوری؟ غلام که حکیم و قدردان و شاکر بود گفت: عمری از دست شما شیرینی ها خوردم مروت و جوانمردی نیست که با این خیار تلخ چهره درهم بکشم و آبروی شما را در این جمع ببرم. پس مروت و جوانمردی ایجاب می کند که ما انسانها با یادآوری نعمات ظاهری و باطنی شیرینی که خداوند در زندگی به ما عنایت کرده و غرق در آنها هستیم شکرگزاری کنیم و اگر مشکلی هم در زندگی پیش آمد ناشکری ننماییم.
«أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً – لقمان 20» خدای متعال ما را غرق نعمت کرده و به تعبیر بعضی بزرگان اگر یک سیاهی در زندگی پیدا شود درحقیقت خال سیاهی است بر چهره سپید زندگی که زیبایی آن را دوچندان می کند.
ما انسانها بسیاری از چیزها را نعمت نمی شماریم تا زمانی که آن را از دست بدهیم مانند این که درحالت خواب بدون اینکه بخواهیم و متوجه باشیم دست به دست می شویم و متخصصین می گویند اگر این جابه جایی انجام نمی شد و تا صبح ادامه داشت علاوه بر این که خواب شیرین نمی شد و خستگی از تن ما بیرون نمی رفت بلکه همان قسمت از بدنمان که روی آن خواب بودیم فلج می شد. دیگر این که احصای همه نعمت های خدای متعال امکان پذیر نیست « وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها- ابراهیم 34 »
برای اجرای این توصیه پیامبر(ص) اگر در خلوتمان به اندازه توانی که داریم نعمت ها را یادداشت کنیم مطالب فوق را بهتر ادراک میکنیم مانند این دلنوشته که بنده تقدیم میکنم:
خدایا تو را سپاس می گویم که در این عالم به من نعمت فراوان دادی، جایگاه انسان دادی، کتاب قرآن دادی، پیامبران و امامان دادی، امیرمومنان دادی، سیده نساء عالمیان دادی، سالار شهیدان دادی، سید ساجدان دادی، شاه خراسان دادی، دادگستر جهان دادی، ولایت خوبان دادی، برائت از دشمنان دادی، حکومت نایب امام زمان دادی، وجدان دادی، دوستان و یاران دادی، خویشان دادی، اساتید و معلمان دادی، باران دادی، غدیر و عاشورا و نیمه شعبان دادی، رمضان دادی، سلامت جسم و جان دادی، عیال و فرزندان دادی، الصحة والامان دادی، جمکران دادی، حرم امامزادگان دادی، زیارت امامان دادی، امام زمان دادی، مصاحبت با شهیدان دادی، همنفس شدن با رزمندگان دادی، سایه خوبان دادی، عزت نسبت به فرادستان دادی، ترحم به فرودستان دادی، توفیق کمک به تهیدستان دادی، بغض دنیاپرستان دادی، محبت خداپرستان دادی، دین و ایمان دادی، دعای خیر مومنان دادی، اشک روان دادی، دل مهربان دادی، جایی در میان منتظران دادی، یاری حسین زمان دادی، دشمنی یزیدیان دادی، وطنی چون ایران دادی، آشنایی با قرآن دادی، اندکی برهان و عرفان دادی، به اندازه لیاقتم همراهی با صادقان دادی، بنان و بیان دادی، پاهای دوان دادی، خضوع و خشوع نهان دادی، توش و توان دادی، توانایی مقابله با دشمنان دادی، قدرت نه گفتن به وسوسه گران دادی، زندگی در دیار سلمان دادی، سکونت در دار مومنان (دارالمومنین جهرم) دادی، غار سنگ شکنان دادی، شهری در میان نخلستان دادی، توفیق حضور در میعادگاه عاشقان دادی، خودت را یعنی خدای رحمان دادی، توفیق نوشتن اندکی از نعمت های بیکران دادی...
«اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ.»
خلاصه خطبه نماز جمعه مورخ 1401/02/09
برگرفته از خطبه اول نماز جمعه ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ جهرم توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر مدبر
عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ -حکمت 129 نهج البلاغه
آنکه عظمت خداوند متعال را درک کرده باشد هرچیزی و هرکسی غیر او را کوچک می شمارد
کسانی که در کنار حوضها بزرگ شده باشند آنگاه که با یک استخر روبرو میشوند عظمت استخر آنها را به تعجب وامیدارد اما اگر در کنار دریا بزرگ شده باشند مرعوب استخر نمیشوند.
بزرگان دین اصرار دارند که ما عظمت و کبریایی و شأن و جایگاه خداوند متعال در این مجموعه هستی را به اندازه ظرفیت و لیاقت مان بشناسیم وبدانیم که تکیه گاه ما کیست و باید به کجا دل خوش کنیم. کسی که عظمت خداوند متعال را درک کرده باشد خاضع و خاشع میشود و قیافه نمیگیرد ومغرور و سرکش نمیشود و البته با درک این عظمت مرعوب دشمنان هم خدا نخواهد شد.
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
لذا اولیای دین، ذکر شریف الله اکبر را به صورت پررنگ در عبادات و مناسک به ما توصیه کردهاند و در حقیقت هیچ ذکری به اندازه الله اکبر تکرار نشده است. در اذان شش بار، در اقامه چهاربار و به صورت واجب و مستحب در یک نماز دورکعتی پانزده بار و در مجموع بیست و پنج بارتکرار میشود.
تکبیردر نماز میت پنج بار، در نماز عیدین که در ذکر قنوتش ذکر«اللهم اهلالکبریاء والعظمه» هم دارد نه بار تکرار میشود چرا که این ذکر شریف رمز موفقیت و سعادت دنیا و آخرت ماست. بزرگان دین فرموده اند هر انسانی باید کبریایی و عظمت خداوند متعال را باور کند و تابلوی زندگی خود قرار دهد.
در تسبیحات حضرت زهرای اطهر(س) ذکر شریف الله اکبر نسبت به آن دو ذکر دیگر پررنگتر و با تعداد بیشتر در آغاز قرار گرفته و این یک پیام دارد که الله اکبر را باور و در زندگی خود نهادینه کنیم.
وجود شریف حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) در نبردها و به گونه مشخص در جنگهای خندق و احزاب بارها این ذکر را سر میداد و مسلمانان با آن حضرت همراهی میکردند. مولایمان امیرالمومنین (ع) هنگامی که به طرف دشمن هجوم می آورد این ذکر را بلند تکرار میکرد و بقیه مسلمانها با ایشان سر میدادند.
پیامبر عزیزمان در مراسم ازدواج مولی امیرالمومنین (ع) و حضرت صدیقه کبری (س) تکبیر گفتند و بقیه مسلمانها همراهی کردند.
رزمندگان عزیز که عظمت خداوند را با تمام وجود درک کرده بودند در شبهای عملیات آن گاه که به خاکریزهای دشمن هجوم میآوردند با این ذکر شریف از خداوند متعال استمداد میطلبیدند و تن دشمن را میلرزاندند و خاکریزها را فتح میکردند و به احتمال زیاد آخرین ذکرهای بسیاری از شهدای عزیزمان در جنگ تحمیلی همین ندای تکبیر بود.
پس بیاییم عظمت خدای متعال را با ذکر شریف الله اکبر درک کنیم آن گاه است که در مقابل عظمت ظاهری و پوشالی دشمنان و جنایتکارانی که خود را ابرقدرت مینامند هرگز کوتاه نخواهیم آمد و خود را نخواهیم باخت.
اگر امامین انقلاب یعنی امام راحل و رهبری معظم در مقابل زیاده طلبیهای دنیای استکبار چونان کوه ایستادند و فریاد برآورند که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و اگر مردم عزیز و رزمندگان دلاور راه آن بزرگواران را ادامه دادند و بچه های غیور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عین الاسد و پایگاه اسراییل را موشک باران کرده و سربازان آمریکایی را در خلیج فارس دستگیر میکنند در پرتوی شعار عزت آفرین الله اکبر و آموزش و درک عظمت خداوند متعال است.
برادران عزیز و خواهران بزرگوار! آن ملتی که حقیقتاً این شعار را باورکرده باشد عزت و سعادت دنیا و آخرت را در آغوش خواهد کشید. امید است آن گونه که امام امیرالمومنین (ع) فرمود درک عظمت خداوند متعال باعث میشود که هرچه و هرکه هست در نظرتان کوچک و حقیر و پست بیاید، در پرتوی عبادت و ذکر و یاد خدای متعال خصوصا ذکر شریف الله اکبر و تفکر که والاترین و ارزشمندترین عبادت است عظمت خداوند متعال را با تمام وجود درک کنیم که رمز سعادت ما در دارین همین است. انشاالله.
خلاصه خطبه نماز جمعه مورخ 1401/02/02
برگرفته از خطبه اول نماز جمعه دوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱جهرم توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر مدبر
از آموزه هایی که بزرگان دین اصرار دارند با بیانات مختلف و توصیه های مؤکد به ما منتقل کنند آمادگی برای سفر آخرت است.
هرکسی باید از خودسوال کند که آیا آماده رفتن هست؟ آیا نوجوانان و جوانان نمیمیرند؟ آیا مرگهای ناگهانی نداریم؟ آیا سوانح و حوادث کم است؟ لذا فرمودهاند اگر میخواهید مرگ هراسی در وجود شما تعدیل شود و لحظات عمر را با آرامش سپری کنید خود را برای این سفر آماده کنید.
امام امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید: «مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ » کسی که متوجه باشد چه سفر درازی در پیش دارد خود را آماده میکند و یا: «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُاللَّهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ» خود را آماده سفر آخرت نمایید.
امام حسن (ع) نیز فرموده اند:« اسْتَعِدَّ لِسَفَرِک وَ حَصِّلْ زَادَک قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِک» استعداد نیز به معنی آماده شدن است.
شخصی میگوید امام سجاد (ع) در احیای یکی از شبهای ماه مبارک رمضان از سر شب تا نزدیکی های سحر سه چیز از خداوند متعال طلب میکرد: « اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاِسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ ». اگر انسان آماده باشد علاوه براین که دلهره و ترس ندارد نگاه خوبی هم نسبت به مرگ پیدا میکند.
امیرالمومنین(ع) که سرآمد همگان درآمادگی این سفر است میفرماید: «فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِی دَخَلْتُ إِلَی الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَیَّ» به خدا سوگند که برای من هیچ تفاوتی ندارد که من به استقبال مرگ و شهادت در راه خداوند بروم و یا او به سراغ من بیاید.
گاهی مرگ آن چنان بی خبر میآید که فرصت شهادتین را از انسان میگیرد« اَلمُوتُ یَأتی بَغتَةً» پس انسانهای زرنگ و باهوش همیشه خود را آماده نگه می دارند.
در این جا چهارده نکته برای ایجادآمادگی تقدیم میکنیم که عبارتند از:
۱- تا میتوانیم زاد و توشه تهیه کنیم زیرا سفر طولانی است و فقط مقطع قیامتش 50 هزارسال طول میکشد. «كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ- 4 معارج» و بهترین توشه تقواست «فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی- 198 بقره» همان ایمانی که به پشتوانه آن از خدا بترسیم و گناه نکنیم.
۲- وصیت نامه خود را آماده کرده و دایماَ آن را به روز نماییم و این کوچک و بزرگ هم ندارد چون گاهی مرگ ناگهان سر میرسد. بنده برای اینکه مشمول آیه « أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ- 44 بقره » نباشم آخرین تغییرات در وصیت نامهام را همین امروز صبح انجام دادم.
۳- از گناهان توبه کنیم و آن را به تاخیر نیندازیم چون کسی که توبه کرده با فردی که با انبوهی از گناهان از دنیا میرود فرق میکند.
۴- سعی کنیم که خود وصیّ خودمان باشیم یعنی آن کارهای خیری که توقع داریم بعداَ دیگران انجام دهند در زمان حیات انجام دهیم که این باعث میشود به وظایفمان عمل کنیم و روانه آخرت نماییم.
۵-کاری کنیم که بازماندگان دچار مشکل نشوند. متاسفانه عدهای وصیت نمیکنند که تکلیف اموالشان روشن شود و ثروت انبوهی میگذارند و میروند و ورثه دچار اختلاف میشوند و به جان هم میافتند.
۶- اعتقادات خود را کامل کنیم. بدین صورت که با مراجعه به اهل معرفت و عرضه آنها از صحت اعتقادات و اعمال خود مطمئن شویم.
۷- فکر نکنیم در دنیا کارهای زیادی کردهایم و با پشتوانه آنها بخواهیم به ملاقات خدای متعال برویم. بلکه باید بگوییم دستمان خالی است و دل به امید کرم او داریم. مرحوم حکیم سنایی میگوید:
روی گردآلود برزی او که در درگاه او آبروی خود بری گر آبروی خود بری
۸-اسباب کفن و دفن خود را مهیا کنیم و گاهی به کفن خود نگاهی بیندازیم و اگر مشکل شرعی وجود نداشته باشد قبری برای خود در نظر بگیریم یا لااقل وصیت کنیم که درفلان مکان ما را دفن نمایند.
۹- بدهی های خود را بپردازیم و اگر مظلمهای به گردن داریم هرچه زودتر برایش فکری کنیم.
۱۰-روحیه بندگی و ولایتپذیری را در خود تقویت کنیم و برای ملاقات با یک عزیز در آستانه مرگ آماده نماییم چون مرگ یعنی ملاقات با امیرالمومنین (ع) که فرمود: «یا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یمُتْ یرَنِی » هرکس بمیرد مرا ملاقات و زیارت میکند که بسته به اعمال ما با چهره غضبناک یا با چهره شادمان آن بزرگوار روبرو خواهیم شد.
۱۱- تعلقات دنیوی را هرچه میتوانیم کم کنیم که تجافی و کنده شدن از این دنیا برایمان راحت باشد. پای انسان اگر به گِل فرو رود به راحتی بیرون میآید چون ریشه ندارد. اما کشیدن دندان چون ریشه دارد بسیار دردناک است.
ریشه نخل کهنسال از جوان افزون تر است ---- بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
۱۲- کوله بار خود را از اعمالی پر کنیم که حجم کم و ارزش زیادی دارد مانند گره گشایی، خدمت به بندگان خدا، ادخال سرور بر مومنین، اصلاح ذات البین، خدمت به والدین، بیماران، ایتام و تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان یک آیه ارزش یک ختم قرآن دارد. عفت ورزی « لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَة » جوانی که پاک زندگی کند و نگذارد چشم و گوش و دامنش آلوده شود ملائکه است. هدایت یا نجات جان انسانها که اگر یک نفر را نجات دهیم مثل این است که همه انسانها را نجات دادهایم. صبر و مقاومت «إِنَّما یُوَفَّیالصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ- 10 زمر » و در بین ذکرها بهترین و ارزشمندترین صلوات بر محمد و آل محمد است که اگر جمعی ادا شود همه ملائکه هم نمیتوانند ثوابش را بنویسند.
۱۳- عبادات قضاشده خود را تدارک ببینیم و حقوق شرعیه مالی مانند حج، خمس، زکات، کفارات و نذوراتی اگر به گردن داریم تا زنده هستیم ادا نماییم.
۱۴- و بالاخره مرگ آگاهی و مرگاندیشی را تقویت کنیم. سعی کنیم که حقیقت مرگ را بشناسیم، مرگ چیز بدی نیست و برای مومنین بزرگترین راحت است و آن گونه که فرمودهاند مانند بوکردن یک گل است. ، پیامبر(ص) فرمودند مرگ مومن تولد دیگری است پس خود را آماده کنیم که انشاالله در زندگی آرامش داشته باشیم و وقتی هم آمد به او خوش آمد بگوییم.