عقوق والدین

یکشنبه, 04 فروردين 1392 ساعت 06:34
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

عقوق والدین[1]

 

 

ششم از گناهان کبیره عقوق والدین است همان گونه که حضرت رسول(ص)و حضرت امیر(ع) و حضرات صادق و رضا و جواد(ع)در روایتی که در شمارهء کبائر از ایشان رسیده به کبیره بودنش تصریح فرموده اند بلکه از پیغمبر اکرم(ص)چنین رسیده است که از گناهان کبیره بزرگتر شرک به خدا و عقوق والدین است نیز از گناهانی است که در قرآن مجید و احادیث صحیح بر آن وعدهء عذاب داده شده است.

در قرآن مجید از قول عیسی بن مریم حکایت می فرماید:« خداوندا مرا نیکوکار به مادرم قرار داد و مرا ستمکار و بد عاقبت قرار نداد به سبب ترک نیکی به مادرم»[2]و سبب اینکه ذکر پدر نکرده اینست که آن حضرت پدر نداشت و لذا قبل از این آیه در حکایت حضرت یحیی (ع) ذکر پدر و مادر هر دو شده است.[3]  

عقوق والدین[1]

 

 

ششم از گناهان کبیره عقوق والدین است همان گونه که حضرت رسول(ص)و حضرت امیر(ع) و حضرات صادق و رضا و جواد(ع)در روایتی که در شمارهء کبائر از ایشان رسیده به کبیره بودنش تصریح فرموده اند بلکه از پیغمبر اکرم(ص)چنین رسیده است که از گناهان کبیره بزرگتر شرک به خدا و عقوق والدین است نیز از گناهانی است که در قرآن مجید و احادیث صحیح بر آن وعدهء عذاب داده شده است.

در قرآن مجید از قول عیسی بن مریم حکایت می فرماید:« خداوندا مرا نیکوکار به مادرم قرار داد و مرا ستمکار و بد عاقبت قرار نداد به سبب ترک نیکی به مادرم»[2]و سبب اینکه ذکر پدر نکرده اینست که آن حضرت پدر نداشت و لذا قبل از این آیه در حکایت حضرت یحیی (ع) ذکر پدر و مادر هر دو شده است.[3]  

در این دو آیهء شریفه عاق والدین را به سه صفت یاد فرموده:

جبار(گردنکش و ستمگر)، شقی(تیره بخت) عصی (نافرمانی کنندهءگنه کار) و بهر یک از آنها وعدهء عذاب سخت داده شده،چنانچه دربارهءجبار می فرماید: «و نومید شد هر گردنکش کینه ورزی، پشت سر اوست دوزخ و نوشانده شود از آب چرک خون آلوده، جرعه ای از آن را به دهان می برد ولی نتواند فرو برد(او را گوارا نباشد) و مرگ از هر سوی به او روی آورد لکن مردنی نیست و از پس او است و عذابی سخت و انبوه.»[4]

دربارهء شقی می فرماید: «اما آنها که بدبختند در آتشند و ایشان را در آتش ناله ای زار و خروشی سخت باشد،آن آتش همیشه تا آسمانها و زمین برپا است جاودانند مگر آنچه که پروردگارت خواهد.»[5]

و دربارهء عصی می فرماید: «آنکس که نافرمانی خدا و پیغمبرش کند و بگذرد از مرزهای خدا(و از حدود خویش تجاوز کند) فرو برندش در آتش که جاودان در آن باشد و عذابی خوارکننده برایش باشد.»[6]

 

عقوق والدین و اخبار

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: از آزردن والدین بپرهیزید به درستی که بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می شود ولی عاق والدین و قاطع رحم آن را نمی یابد.[7]

از همان حضرت مروی است که فرمود:کسی که پدر و مادر خود را به خشم در آورد خدای را به غضب در آورده است.[8]

و هم چنین فرمود: کسی که والدین خود را بیازارد مرا اذیت کرده و کسی که مرا بیازارد خدای را آزرده و آزارکننده ی خدا ملعون است.[9]

و هم چنین فرمود: عاق والدین هر عملی که می خواهد بجا آورد،هرگز داخل بهشت نخواهد شد.[10]   

و نیز پیغمبر اکرم (ص) فرمود: سه طایفه اند که در روز قیامت خداوند با ایشان سخن نمی فرماید و نظر رحمت به آنها نمی کند و ایشان را پاک نکرده و برای آنها عذاب دردناکی است ایشان تکذیب کنندگان به قدر الهی و شراب خواران و عاق والدین اند.[11]

 

عاق والدین آمرزیده شدنی نیست

و کافی است در شقاوت عاق والدین که جبرئیل(ع) بر او نفرین فرمود: هر که پدر و مادر یا یکی از آنها را درک کند و او را از خود خوشنود نسازد آمرزیده مباد و رسول خدا (ص) بر نفرین جبرئیل آمین گفت.[12]

و از حضرت صادق مروی است که فرمود: ملعون است ملعون است کسی که والدینش را بزند و کسی که آزار به آنها رساند.[13]   

 

نماز عاق پذیرفته نیست

از حضرت صادق (ع) است کسی که پدر و مادرش از روی غیظ بنگرد در حالیکه والدین بر او ستم کرده باشند خداوند نماز او را نمی پذیرد.[14] (پس چگونه است در صورتی که به او نیکوکار باشند؟).

 

جوان محتضر و شفاعت پیغمبر

رسول خدا (ص) بر بالین جوانی که در حال احتضار بود حاضر گردید، آن حضرت کلمهء شهادت را به او تلقین فرمود لکن جوان نتوانست بگوید،پرسید: آیا مادر دارد؟ زنی که نزد او بود عرض کرد بلی من مادر او هستم.فرمود: آیا بر او غضبناکی؟ گفت: آری شش سال است با او حرف نزده ام، آن حضرت خواهش فرمود از او راضی شود مادر به خاطر آن حضرت از جوان درگذشت زبان آن جوان به کلمه توحید باز شد، حضرت به او فرمود: چه می بینی؟ گفت مردی سیاه و زشت و بدبوی، مرا رها نمی کرد حضرت جمله ای یادش دادند[15]  خواند و عرض کرد: می بینم مردی سفید رنگ خوشروی، خوشبوی و خوشمنظر رو به من آورد و هیولای مهیب اولی از من دور شده. فرمود: همان جمله را تکرار کن پس ازآن گفت هیولای وحشتناک به کلی محو گردید.

آن حضرت شاد شد و فرمود: خدا او را آمرزید آنگاه جوان از دنیا رفت.[16]

از این حدیث شریف استفاده می شودکه یکی از آثار عقوق والدین سوء خاتمه و عاقبت به شری است که شخص بی ایمانی از دنیا می رود و در نتیجه همیشه در عذاب خواهد بود. با اینکه تلقین کنندهء جوان، رسول خدا (ص) بود تا مادرش از او راضی نگردیدنتوانست شهادت را بگوید و پس از رضایت مادر و خواندن آن کلمات به برکت رسول خدا (ص) پروردگار هم از او راضی شده او را آمرزید.

 

عقوق چیست؟

مجلسی در شرح کافی گوید: عقوق والدین به این است که فرزند حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید آنها را با گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلا و شرعا مانعی ندارد آنها را نافرمانی نماید و این عقوق، گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن, کتاب و سنت و اجتماع خاصه و عامه است. از حضرت صادق (ع) مروی است کمترین عقوق (ناسپاسی والدین) گفتن اف است (به روی پدر یا مادر) و اگر خدا چیزی را از آن آسانتر می دانست از آن نهی می کرد. و نیز از عقوق است به پدر یا مادر نگاه خیره و تند کردن.[17]  و از امیرالمونین مروی است از عقوق اوست محزون ساختن پدر یا مادر.[18]

از موارد قطعی عقوق که گناه کبیره است ترک نیکی واجب مانند نفقه (مخارج روزانه و لباس و مسکن) در صورت احتیاج پدر یا مادر می باشد و به طور کلی آزردن خاطر والدین و رنجاندن و ناراحت ساختن آنها عقوق و حرام مسلم است.

روایات در این مقام بسیار و به آنچه ذکر شد اکتفاء می شود.

 

وجوب نیکی به پدر و مادر

از آیات قرآن مجید و اخبار اهل بیت (ع) استفاده می شود که نه تنها عقوق والدین یعنی آزردن و رنجاندن آنها حرام و از گناهان کبیره است بلکه احسان و نیکی کردن و اداء حق آنها واجب است و ترک آن حرام می باشد.

اینک به بعضی از آیات اشاره می شود:

1-  در سوره البقره می فرماید«و بالوالدین احسانا»

2- «سفارش نمودیم انسان را که به والدین خود نیکی نماید»[19]

3- «به انسان امر نمودیم که مرا و والدینش را سپاسگزاری نماید»[20]

شکر از والدین را همراه شکر خود ذکر نماید و شکی در وجوب عقلی شکر پروردگار عالم نیست؛ پس شکر والدین هم واجب است.

4- «حکم کرد پرودگارت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی نمائید.[21] در اینجا نیکی به پدر و مادر را ردیف عبادت خود قرار داده است و همان گونه عبادت خدا واجب است احسان به والدین هم واجب می باشد.

سپس می فرماید«اگر پیری به پدر یا مادر یا هر دو برسد؛و محتاج خدمت تو گردند به ایشان اف مگو (در حال انزجار و به تنگ آمدن از کسی این کلمه استعمال می شود، حضرت صادق (ع)   می فرماید: اگر لفظی کمتر از اف در ترک عقوق والدین بود آن را ذکر می فرمود و از آن نهی می کرد) و زجر مکن و بانگ بر ایشان مزن و سخن ایشان را پاسخ درشت مده و به آنها سخن نیکو از روی حرمت و ادب بگو (یعنی آنها را بنام مخوان بلکه بگو یا اباه یا اماه یا سیدی یا سیدتی) و بال تذلل و فروتنی را برایشان فرو آور و به ایشان تکبر منما بلکه از روی رحمت و بخشش برایشان تلطف کن(چون تا دیروز تو محتاج ایشان بودی و ار امروز آنها به تو نیازمندند که خدمت ایشان را بنمائی و دعا کن دربارهء ایشان) و بگو پروردگارا رحم کن و ببخشای پدر و مادرم را همچنان که مرا در خوردی پرورانیدند.

 

تفسیر آیه از حضرت صادق(ع)

ابی ولاد از حضرت صادق (ع) از معنی«و بالاوالدین احسانا» پرسید فرمود: به اینکه در مثاحبت ایشان نیکوکار باشی و اگر چیزی لازم داشتند پیش از آنکه از تو بخواهند به آنها بدهی و ناگفته رفع احتیاجشان را بنمائی هر چند بی نیاز باشد.

و در معنی«قل لهما قولا کریما» فرمود: اگر ترا بزنند بگو خدا شما را بیامرزد و در معنی«واخفض لهما» فرمود: نگاه تند به آنها مکن و صدای خود را بلندتر از صدای ایشان منما و ذر راه رفتن بر ایشان پیشی مگیر و در مجالس بر آنها مقدم مشو و دست خود را بالای دستشان قرار مده.[22]   

علامه مجلسی می فرماید: یعنی در موقع عطاء به آنها دست خود را بگیر تا آنها از دستت بردارند.

 

برتر از جهاد

از حضرت صادق(ع) است که: مردی در خدمت حضرت رسول آمده و عرض کرد: من محتاج جهاد در راه خدایم. آن حضرت فرمود: پس جهاد کن در راه خدا به درستی که اگر گشته شوی نزد خداوند زنده ای و رزق داده می شوی و اگر بمیری اجر تو با خداست و اگر به سلامت برگردی از گناهان پاک می شوی مثل روزی که از مادر متولد شدی! عرض کرد: یا رسول الله پدر و مادری دارم که هر دو پیر شده اند و با من انس دارند و دوست ندارند که از نزد آنها بیرون روم. آن حضرت فرمود: پس نزد ایشان بمان.قسم به خدائی که جان من به دست اوست هر آینه انس پدر و مادر به تو در یک شبانه روز،از جهاد یک سال بهتر است.[23]   

و نیز از رسول خدا(ص)است که فرمود:نیکی کننده به والدین باش،جایت در بهشت است و اگر عاق شوی جایت در آتش خواهد بود.[24]

 

نیکی به والدین کفاره گناهان است

از این حدیث شریف معلوم می شود که نیکی به والدین کفارهء بیاری از گناهان است چنانچه مروی است مردی خدمت رسول (ص) آمد عرض کرد:کار زشتی نبوده مگر اینکه من انجام داده ام آیا برای من توبه ای هست؟ حضرت فرمود: برو به پدرت کن تا کفارهء گناهانت گردد. چون آن شخص رفت فرمود: اگر مادرش زنده بود نیکی به او بهتر بود.[25]

 

نگاه شفقت به پدر و مادر

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: نیست فرزند نیکوکار به پدر و مادرش مگر اینکه هر از گاه از روی رحمت و محبت به والدین خود بنگرد به هر نظری ثواب یک حج مقبول برایش می باشد گفتند: یا رسول الله هر گاه در روز صد مرتبه چنین کند؟ فرمود: بلی به هر نظر ثواب حجی دارد.[26]

خشنودی والدین خشنودی خداست

و نیز فرمود: خشنودی خداوند با خشنودی والدین است و خشم او با خشم ایشان است.[27]   

یعنی کسی که والدین از او راضی باشند خدا هم از او راضس است و کسی که والدین از او ناراضی باشدخدا هم از او غضبناک است.

و فرمود: نیکی کننده به والدین به یک درجه در بهشت از انبیاء پایین تر است و عاق والدین در جهنم با فرعونان یک درکه فاصله دارند.[28]

 

دعای ملائکه به نیکی کنندهء به پدر و مادر

از امیرالمؤمنین (ع) است که نیکی به والدین بزرگترین واجب از واجبات خدا است.[29]

رسول خدا (ص) فرمود: خدای را دو ملک است که یکی از آنها میگوید خدایا از هر شری و آفتی نیکی کنندهء به والدین نگهدار، و دیگری می گوید: خدایا هلاک کن عاق والدینها را با غضب فرمودنت به آنها؛[30]   و البته دعای ملک هم مستجاب است.

 

اثر دنیوی عاق شدن

عقوبت عقوق والدین منحصر به آنچه از عقوبتهای اخروی که ذکر شد نیست بلکه از گناهانی است که آثار وضعی دنیوی دارد چنان که حضرت رسول(ص) فرمود: سه گناه است که خداوند عقوبت آن را در دنیا تعجیل می فرماید: عقوق والدین،ظلم به بندگان خدا،بدی کردن در مقابل احسان.[31]  شاید حکمت در تعجیل این عقوبتها برای عبرت دیگران است؟!

 

نیکی به والدین و طول عمر

حضرت باقر (ع) فرمود: صدقهء نهایی آتش قهر خدا را خاموش می کند و نیکی کردن به والدین و صلهء رحم عمر را زیاد می کند.[32]

در حدیث دیگر فرمود: بخشش پنهانی و نیکی به پدر و مادر، تهیدستی را برطرف می کند و عمر را دراز می نماید و هفتاد قسم مردن بد را دور می کند.[33]

  

زیادتی عمر و آبرو

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: کسی که برای من ضمانت کند صلهء رحم و نیکی به والدین را من هم ضامن می شوم که مال و عمرش زیاد شود و در قبیله اش محبوبیت پیدا کند.[34]   

از حضرت هادی(ع) است که فرمود: عقوق والدین کمی مال و آبرو و عمر را در پی دارد و به نکبت در دنیا می کشد.[35]

 

عقوق،گدائی و بدبختی می آورد

جوانی از ثروتمندان مدینه پدر پیری داشت، احسان به او را ترک نمود و از مال خود او را محروم کرد؛ پس خدایتعالی اموالش را از او گرفت و فقر و نتگدستی و مرض در بدن او روی نمود و بیچاره شد.

پیغمبر (ص) فرمود: ای کسانیکه پدرها و مادرها را آزار می رسانید از حال این جوان عبرت بگیرید و بدانید همان گونه که دارائیش از دنیا از کفش رفت غنا و ثروت و صحتش به فقر و مرض مبدل گشت، همچنین در آخرت هر درجه ای که در بهشت داشت بواسطهء این گناه از دست داده و در مقابلش از درکات آتش برایش آماده شده است![36]   

از حضرت صادق (ع) مروی است: که چون عقوبت برای ملاقات فرزندش یوسف وارد مصر گردید، یوسف هنگام ملاقات، رعایت مقام سلطنت ظاهری را کرد و برای احترام پدر از مرکب پیاده نشد؛ جبرئیل نازل شد به یوسف فرمود دست خود را باز کن، نور روشنی از دستش بیرون شد به آسمان رفت، یوسف پرسید: این نور چه بود که از کف من خارج شد؟ جبرئیل فرمود: نور نبوت از صبل تو بیرون رفت چون رعایت احترام پدرت را نکردی از فرزندانت کسی پیغمبر نخواهد شد.[37]   

شکی نیست پیاده نشدن یوسف از روی تکبر و بی اعتنایی از پدر نبوده و انبیاء از هر گناهی منزهند، بلکه برای رعایت شوکت مقام سلطنتی بوده که برای اداره کردن امور خلق و بسط عدل و ترویج دین قبول فرموده بود، لکن چون رعایت احترام پدر اولی بود برای همین ترک اولی مورد عقوبت واقع شد.

 

عاقبت به شری عاق

دیگر از آثار وضعی عقوق والدین سوء خاتمه است، چنانکه نیکی به آنها موجب حسن خاتمت و عاقبت به خیری است. حضرت صادق (ع) فرمود: کسی که بخواهد خداوند سختیهای جان دادن را بر او آسان فرماید پس صلهء رحم کند و به والدین نیکی نماید، چون چنین کرد؛ خداوند سختیهای مرگ را بر او آسان می فرماید و هیچوقت مبتلا به تهیدستی نخواهد شد.[38]

 

دعای والدین مستجاب است  

نیکی به والدین سبب دعای آنها دربارهء اولاد است چنانکه بدی کدن به ایشان سبب نفرین آنها است و از دعاهای مستجاب بلکه سریع الجابه، دعاء و نفرین والدین نسبت به اولاد است.

اخبار بسیاری در این مورد رسیده است.

 

جوان عاق و دعای مشلول

در باب فضیلت دعای مشلول رسیده که این دعا را حضرت امیرالمونین(ع) به جوانی که عاق پدر شده تعلیق فرمود، این جوان در اثر نفرین پدر دست راستش شل شد و سه سال مبتلا بود پس از فوت پدرش در مسجدالحرام شبها به خداوند استغاثه می کرد؛ آن حضرت بر او ترحم فرمود و این دعا را به او یاد داد و از برکات آن حضرت خداوند او را شفا داد.

 

مادر به نیکی سزاوارتر است

مستحب است در نیکی کردن، جانب مادر را بیشتر رعایت نماید و رسول خدا (ص) سه مرتبه امر به نیکی به مادر فرموده در مرتبه چهارم امر به نیکی به پدر کرد،و از آن حضرت سؤال شد: حق کدامیک از والدین بزرگتر است؟ آنکه نه ماه ترا در شکم گرفت و بعد به سختی ترا زائید و بعد از پستان خود ترا غذا داد.[39]

ادای حق پدر و مادر

نیز از آن حضرت پرسیده شد که حق پدر چیست؟ فرمود او را اطاعت نمائی تا زنده است. سؤال کرد حق مادر چیست؟ فرمود هیهات هیهات اگر بعدد ریگهای بیابان و قطره های باران در خدمت نادر بایستد معادل با یک روزی که در شکم او بوده نخواهد بود.[40]

 

جوان و مادر زمینگیر

نیز مروی است مردی خدمت آن حضرت آمده عرض کرد: مادر پیری دارم که از حرکت افتاده او را به دوش می کشم و لقمه در دهانش می گذارم و کثافت او را پاک می کنم و در آن وقت برای احترامش رویم را بر می گردانم، آیا حقش را اداء کرده ام؟ آن حضرت فرمودند: نه زیرا شکمش مدتی جای تو بود و از پستانش غذا و آشامیدنی تو آماده می شد و دست و پایش نگهدار و نگهبان تو بود و در تمام این حالات آرزوی دوام حیات ترا داشت و تو در این حالات خدمت به او آرزوی مرگش را دارای که زورتر راحت شوی.[41]

        

اجابت مادر در نماز مستحبی

نیز از آن حضرت مرویست که فرمود: اگر در نماز مستحبی باشی و پدر ترا بخواند نماز را قطع مکن، ولی اگر مادر ترا خواند نماز را رها کن!

آری فرمایش پیغمبر است که بهشت زیر پای مادرانست.[42]   

 

نیکی به والدین،مسلمان و کافر ندارد

فرقی در حرام بودن عقوق و واجب بودن نیکی به والدین نیست خواه مؤمن باشند و اهل عبادت و طاعت یا اینکه کافر باشند و گنهکار- همان گونه که در سورهء لقمان می فرماید: «اگر پدر و مادر کوشش کنند برای خدا آنچه که نمی دانی،شریک قرار دهی یعنی از روی تقلید کورکورانه ترا امر به شرک کنند، پس ایشان را فرمان مبر در این دستور ولی با ایشان در دنیا به نیکی خوبی مصاحبت کن که پسندیدهء شرع مقتضای کرم باشد.»[43]   

 

دعا برای پدر و مادر سنی

معمر بن خلاد از حضرت رضا (ع) پرسید: آیا جایز است دربارهء پدر و مادرم که شیعه و تابع حق نبوده اند دعاء نمایم؟ حضرت فرمود بلی دربارهء آنها دعاء کن و برای آنها صدقه بده و اگر زنده باشند با ایشان مدارا کن به درستی که رسول الله فرمود: خداوند مرا به رحمت فرستاد نه به عقوق.[44]   

جابر گفت شنیدم شخصی از امام صادق (ع) پرسید: پدر و مادرم مخالف حقند،یعنی شبعه اهل اهل بیت نیستند. آن حضرت فرمود: دربارهء ایشان نیکی کن چنانکه نیکی می کنی دربارهء کسانی که شیعهء مایند، یعنی با آنها مثل وقتی که اهل ولایت هستند معامله کن![45]

استثناء پذیر نیست

حضرت باقر (ع) فرمود: سه چیز است که خداوند استثنائی در آن قرار نداده است رد امانت به صاحبش، مؤمن باشد یا کافر،وفای به عهدی که با کسی نموده، مؤمن باشد یا کافر، نیکی به والدین مؤمن یا کافر.[46]   

در ضمن مکتوب حضرت رضا(ع)برای مأمون که در آن شرایع اسلام را نوشتند چنین است: و نیکی به والدین واجب است هر چند مشترک باشند و اطاعت از آنها در معصیت نباید کرد.[47]

 

دستور حضرت صادق(ع)به زکریا بن ابراهیم

زکریا بن ابراهیم که نصرانی بود مسلملپان شد و مشرف خدمت حضرت صادق(ع) گردید. به حضرت عرض نمود: مادر پیر و کور نصرانیه ای دارم. حضرت فرمود:مادرت را ملاحضه کن و به او احسان نما و چون مرد جنازهء او را به دیگری وا مگذار و خودت مباشر کارهای او باش.[48]   

در این دو جمله به دو امری که بعدا واقع شد خبر داد یکی مردن مادرش و دیگر،مسلمان شدن او.

 

رفتار زکریا به مادرش

پس از برگشت به کوفه،به مادرش خیلی مهربانی نمود و لقمه در دهانش می گذاشت و لباس در بدنش می کرد او را تنظیف و خدمتگذاری می نمود، مادر گفت: ای فرزند قبلا که بر دین نصرانیت بودی اینطور با من سلوک نمی کردی چه شده اینطور با من رفاتر می نمائی؟

زکریا گفت: آقایی از اولاد پیغمبر (ص) به من این چنین امر فرموده که خدمتگزار تو باشم،مادر پرسید: آیا این مرد پیغمبر است؟ گفت: نه، لکن پسر پیغمبر است.

مادر گفت: ای فرزند این شخص باید پیغمبر باشد زیرا امری که به تو نموده وصیت و سفارش پیغمبران است دربارهء مادر. زکریا گفت: پس از پیغمبر اسلام، محمد بن عبدالله(ص)نبوت به او ختم شد و دیگر پیغمبری نخواهد بود، بلکه او پسر پیغمبر است.

 

مسلمان می شود و می میرد

مادر گفت: ای فرزند، دین اسلام بهترین ادیان است که تو اختیار نمودی بر من عرضه بدار تا من هم مسلمان شوم! پس شهادتین را به او تلقین کرد و سایر عقاید حقه و نماز را تعلیمش داد، پس از اینکه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند در همان شب حالت احتضار به او دست داد،گفت ای فرزند آنچه امروز یاد من دادی دوباره تکرار کن آنگاه عقائد حقه را مجددا تکرار کرد و از دنیا رفت.

 

نیکی به والدین در زندگی و مرگ

فرقی در حرمت عقوق و وجوب نیکی به والدین بین حال حیات و ممات آنها نیست یعنی با مرگ، حق آنها ساقط نمی شود و هر گاه پس از مرگ فراموش گردند و نیکی به ایشان ترک شود عاق والدین محسوب می شود هر چند در حال اداء حق ایشان شده و نیکی به آنهات ترک نگردیده باشد.

 

حقوق والدین پس از مرگ

حق والدین پس از مرگ آنست که:

اولا- واجباتی که از آنها در حال حیات فوت شده از قبیل حج، نماز، روزه و همچنین اگر بدهی داشته اند اولاد اداء نماید.

ثانیا- به آنچه وصیت نموده اند عمل کند.

ثالثا- آنها را تا آخر عمر نباید فراموش نماید باید برایشان طلب آمرزش و رحمت کند و به نیابت آنها صدقه دهد و اعمال مستحب را به قصد ایشان انجام دهد و آنچه می تواند از هدایا و تحف معنوی برای آنها بفرستد.

 

عقوق والدین پس از مرگ

از حضرت باقر (ع) مروی است بنده ای در حال حیات پدر و مادرش با آنها نیکوکار است،چون مردند آنها را فراموش کرد و بدهی آنها را نپرداخت و طلب رحمت برای
آنها نکرد پس خدایتعالی او را عاق والدین ثبت خواهد فرمود، بندهء دیگری عاق والدین است در حال حیات آنها، چون مردند قرض آنها را اداء می نماید و به دعاء و استغفار، آنها را یاد می کند پس خدایتعالی او را بار (نیکی کنندهء) به والدین ثبت خواهد فرمود.[49]   

 

یک عمل و ثوابهای متعدد

حضرت صادق (ع) فرمود: چه مانع است مردی از شما شیعیان را که در حال حیات و مرگ والدین به آنها احسان کند؟ آن گاه چگونگی نیکی به والدین پس از مرگ آنها را بیان می فرماید از طرف آنها نماز بخواند (نماز قضاء یا نافله اگر قضاء بر عهده نداشته باشند،خودش بخواند یا استیجار نماید) و صدقه دهد از طرف آنها و روزه بگیرد و حج کند از طرف آنها پس آنچه را به جا آورده به والدینش خواهد رسید و مثل همان ثوابی که به آنها می دهند برای او هم خواهد بود و علاوه خداوند اجرش را به سبب نیکی و صله ای که نموده دو چندان عنایت می فرماید، یکی برای اصل عملی که کرده و دیگری برای نیکی به آنها.[50]   

 

استغفار و دعا برای والدین

از رسول خدا (ص) مروی است در جواب مردی که از آن حضرت پرسید آیا پس از مرگ والدین؛ از حقوق آنها باقی است یا نه؟ فرمود: بلی نماز و استغفار و دعاء برای ایشان و گرامی داشتن دوستان آنها و صله نمودن رحم آنها.[51]

و نیز فرمود: کسی که به پدرش در حال حیاتش نیکی کند و پس از مردنش فراموشش کند و برایش دعاء ننماید خداوند او را عاق می نامد.[52]

 

موارد وجوب اطاعت از والدین

امر و نهی والدین در واجبات عینی و محرمات الهی هیچ تاثیری ندارد و لغو است مثل اینکه اولاد را امر به شرب خمر کنند، یا او را از نماز و روزهء واجب نهی کنند فایده ندارد چنانکه در آیهء شریفهء گذشته تصریح می فرماید.[53]   

و در حدیث شریفی که می فرماید: طاعتی برای مخلوق در معصیت خالق نیست.[54]

به این مطلب تصریح می شود.

در غیر این دو صورت یعنی در مستحبات و مکروهات و مباحات بلکه واجبات کفائی، قدر مسلم از وجوب اطاعت امر و نهی ایشان، مواردی است که مخالفت نمودن آنها موجب اذیت و ناراحتی ایشان گردد و خاطر آنها آزرده و قلبشان شکسته شود در این صورت است که مخالفت کردن ایشان حرام و گناه کبیره است چون مصداق حقیقی عقوق است، مثلا هر گاه فرزند سفر غیر واجبی برود و والدین در اثر ترس از رسیدن ضرری به او، یا در اثر شدت علاقه و نداشتن طاقت دوری فرزند؛ او را از این مسافرت نهی کنند به طوری که اگر مخالفت کند به این سفر برود سخت ناراحت  آذرده خاطر می شوند در این صورت سفر، حرام و معصیت خواهد بود و نماز در چنین سفری را باید تمام بخواند و اگر ماه رمضان باشد روزه اش را باید بگیرد و بالجمله هر موردی که مخالفت والدین سبب اذیت و خشمناکی و آزردگی ایشان گردد حرام است. مگر اینکه اطاعت ایشان موجب عسر حرج بر فرزندشود یا ضرر فوق العادهء دینی یا دنیوی در بر داشته باشد مانند اینکه پسر را از گرفتن عیال منع کنند در حالی که زن نگرفتن برایش مشکل و حرج است یا دختر را از شوهر کردن نهی نمایند در صورتی که ترک شوهر برایش حرج و ضرر است، یا پسر را امر کنند زنش را طلاق دهد که مستلزم زیان فاحشی برای اوست و نظائر آن؛ که در جمیع این موارد اطاعت ایشان واجب نیست اما سایر امرهائیکه می کنند و از مخالفت اولاد هیچگونه اذیت و ناراحتی برای آنها نیست حرمت مخالفت و وجوب اطاعت معلوم نیست ولی بهتر بلکه احتیاط است تا بشود اوامر ایشان را پیروی و از مخالفت کردن آنها بپرهیزد خصوصا در مواردی که والدین به مصلحت اولاد امر و نهی کرده اند نه به ملاحظهء مصلحت شخصی خودشان!

 

تعارض امر و نهی والدین

هر گاه بین امر والدین تعارض واقع شود مثلا پدر می گوید فلان کار را بکن و مادر می گوید نکن در صورتی که بشود جلب رضایت هر دو را کرد بایستی این کار را بکند ولی اگر رعایت هر دو میسر نمی شود، جانب مادر را ترجبح دهد زیرا اولا مادر بیش از پدر استحقاق نیکی دارد چون رنج و ناراحتی برای اولاد بیشتر دیده خصوصا موقع حمل و زائیدن و ایام شیر دادن، همانگونه که در روایات گذشته بیان گردید.

ثانیا، چون مادر احساساتی و عاطفه ای است در اثر لطافت و کثرت عاطفه، اندک خلاف توقع و میلی که از اولاد ببیند افسرده خاطر و دل شکسته می گردد ولی پدر در اثر قوت عقلی که نسبت به مادر دارد هیچ متأثر نشود خصوصا وقتی می بیند فرزند برای رعایت خاطر مادر مخالفتش کرده نه از روی عناد و سرپیچی از امر پدر.

 

لزوم تحصیل اذن والدین

در شرع مقدس اسلام امر شده فرزند باید از پدر و مادر یا هر دو در بعضی از امور اذن بگیرد برای اداء بعضی از واجبات کفائی مانند جهاد و بعضی از مستحبات مانند روزه مستحبی و بعضی از عقود مانند عهد و یمین باید تحصیل اذن نماید!

شهید اول علیه الرحمه در کتاب قواعد در بیان حقوق والدین ده فرع عنوان نموده برای تتمیم این بحث خلاصه و ترجمهء آن ذکر می گردد.

 

فرمایش شهید در سفر مباح و مستحب فرزند

1- سفر مباح و سفر مستحب بدون اذن والدین حرام است اما سفر تجارت و علم، اگر به دست آوردن سود و تحصیل علم در شهری که والدین هستند ممکن نباشد بعضی از فقهاء قائل به جواز این سفر شده داند.

2- بعضی از فقهاء فرموده اند: بر فرزند واجبست اطاعت والدین کند در همه جا،هر چند شبهه ناک باشد پس اگر فرزند را امر کنند که همراه آنها غذا بخورد و فرزند شبهه ناکی آن طعام را می داند واجبست اطاعت کند و با آنها هم خوراک گردد چون اطاعت والدین واجب و ترک شهبات مستحب است.

3- اگر فرزند را برای انجام کاری بخوانند و وقت نماز واجب داخل شود باید امر آنها را مقدم بدارد که نماز در اول وقت مستحب و اطاعت والدین واجب است.

 

منع از نماز جماعت

4- اقرب آنست که والدین نمی توانند فرزند را از نماز جماعت منع نمایند مگر در صورتی که حاظر شدن فرزند به جماعت برای ایشان اسباب زحمت و ناراحتی گردد مانند اینکه در تاریکی شب بخواهد به نماز عشاء یا صبح برود در حالی که والدین بر او ترسانند.

5- در صورتی که سفر جهاد بر فرزند واجب عینی نباشد والدین می توانند او را از آن سفر نهی کنند.

6- در صورتی که انجام گرفتن واجبات کفائی توسط دیگران معلوم و مظنون باشد والدین می توانند فرزند خود را از جمیع واجبات کفائی منع نمایند.

7- بعضی از فقهاء فرموده اند که اگر فرزند در نماز مستحبی باشد و والدین او را بخوانند باید نماز را قطع نماید.

8- همانطوری که بر فرزند واجب است که به والدین اذیت نرساند همچنین واجب است مانع از اذیت رسانیدن دیگران به ایشان گردد و به مقدار قوه اش باید آنها را از آزار دیگران حفظ نماید.

9- روزه مستحبی را بدون اذن پدر ترک نماید.

10- قسم و عهد را بدون اذن پدر ترک نماید.[55]   

 

رعایت احترام به والدین

چون از نیکی به والدین و اداء حقوق ایشان رعایت ادب و احترام در مصاحبت است اموری در روایات اهل بیت رسیده که باید در معاشرت با ایشان رعایت شود که به بعضی اشاره می شود:

1- هر گاه صدای والدین می زند آنها را به نام نخواند بلکه لقب و کنیهء ایشان را ذکر کند، یا بگوید بابا، آقا، خانم و مانند اینها.

2- جلو آنها راه نرود و بیش از ایشان ننشیند.

3- قبل از آنها شروع به خوردن طعام ننماید.

حضرت سجاد (ع) با مادر خود هم خوراک نمی شد و می فرمود میترسم برای لقمه ای دست دراز کنم که مادرم قصد آن را داشته پس با این عمل رعایت حرمت و ادب او را ترک کرده باشم.

4- در مجلس روی خود  را از ایشان برنگرداند.

5- در سخن گفتن صدای خود را بلندتر از ایشان نکند.

6- دست خود را بالای دست آنها قرار ندهد.

7- کاری نکند که مردم پدر و مادرش را بد بگویند وسب و لعن نمایند مثل اینکه پدر کسی را سب کند که او هم برگردد پدرش را دشنام گوید.

8- مروی است که حضرت سجاد (ع) پسری را دیدند که در راه رفتن تکیه به دست پدر نموده است آن حضرت بر آن پسر غضبناک شده تا آخر عمرش با او سخن نفرموده.[56]   

ناگفته نماند آنچه گفته شد از وجوب نیکی به والدین قدر مسلم آن نیکی است که در ترکش والدین رنجیده خاطر می شوند،مانند اینکه نفقهء آنها را ابتداء ندهد تا ناچار شوند مطالبه کنند،آنگاه بدهد، چون این مسامحه موجب رنجش آنها می شود؛واجب است پیش از مطالبه کردن به آنها برساند.و مانند اینکه در مجلس ضیافت خود به آنها اعتناء نکند و دعوت ننماید چون رنجیده می شوند ترک این نیکی حرام است و همچنین در موارد تحفه و هدیه دادن. و اما ترک کردن آن نیکی که آنها را نرنجاند حرمت آنها معلوم نیست.

و نیز آنچه که گفته شد از لزوم  اکرام و احترام آنها قدر مسلم ان اکرامی است که ترک آن موجب آزار و رنجش آنها شود مانند اینکه برای اهانت و خوار کردن والدین پشت به آنها کند، صدای خود را بلندتر از صدای آنها نماید،جلو آنها راه رود البته تمام آنها حرام است لکن ترک بعضی از موارد اکرام بدون قصد اهانت به طوری که موجب رنجش آنها نشود حرمت آن معلوم نیست، بلکه پاره ای از موارد اکرام والدین از مستحبات شمرده شده است.

رعایت اولاد هم بر والدین واجب است

همانطوری که نیکی و احسان و رعایت ادب و احترام والدین بر اولاد واجب است، همچنین حقوقی که برای اولاد بر عهدهء پدر و مادر واجب است اگر رعایت نکنند قطع رحم کرده اند، زیرا پس از والدین نزدیک ترین ارحام به شخص اولاد اوست و قطع رحم از بزرگترین گناهان کبیره است که پس از این می آید.

چنانکه اولاد در اثر ترک اداء حقوق والدین به آثار بد عقوق مبتلا می شود همچنین والدین هم در اثر ترک حقوق اولاد به آثار بد ان مبتلا خواهند گردید چنانکه از پیغمبر اکرم(ص)روایتی بدین مضمون رسیده است.[57]   

از جمله امور مهم که رعایت آن بر والدین فوق العاده لازم است آنست که سعی کنند کاری نکنند که اولادشان مبتلاء به عقوق آنها گردد! مثل اینکه کار های سخت به او رجوع ننمایند که اولاد در اثرسختی آن از زیر بار اطاعتشان شانه خالی کرده و در نتیجه عاق والدین شود یا مثلا ایراد زیاد گرفتن در گفتار و کردار فرزند که غالبا به ترک ادب نسبت به والدین منتهی می گردد و همچنین ترک محبت به او که در نتیجه فرزند هم عکس العمل نشان می دهد باید ترک گردد.

بلکه وظیفه والدین است که فرزندانشان را به انجام این واجب مهم الهی یعنی نیکی و ادب نسبت به والدین کمک و همراهی نمایند و از روی مهر و شفقت او را از عاق شدن بازدارند؛ مثل اینکه لغزشهایش را ندیده بگیرند و احسان و اطاعتتش را هر چند ناچیز باشد پذیرفته و سپاسگذاری نمایند و درباره اش حضورا و غیابا دعا نمایند.

تفصیل حقوق فرزند بر والدین در کتب فقهی موجود و خلاصهء آن به قسمی که منافی با وضع این کتاب نباشد از این قرار است.

 

نفقهء فرزند بر پدر واجبست

پسر از هنگام ولادت تا وقتی که به حد رشد رسیده  از عهدهء کسب و کار برآید و بتواند معیشت خود را فراهم نماید نفقه اش، یعنی خوراک و لباس و مسکن او بر پدرش واجبست. دخترهم همین است تا وقتی که به خانهء شوهر رود یا به واسطهء دارائی بی نیاز گردد.

 

سعی در ازدواج فرزند

از حقوق پسر سعی در ازدواج نمودنش پس از رشد و بلوغ است چنانکه از حقوق دختر، رساندنش به خانهء شوهر است و والدین نمی توانند مانع از شوهر کردنش گردند همان گونه که در قرآن مجید صریحا بیان می فرماید.[58]   

 

آموزش و پرورش دینی

از حقوق اولاد سعی در تعلیم وتربیت آنهاست که به اصول و فروغ دین آشنا گردند خصوصا خواندن قرآن مجید را یاد بگیرند و در تأدیب آنها مسامحه ننمایند با رعایت شرائط آن هر چند منجر به زدن گردد به شرحی که ان شاءالله در شرایط امر به معروف و نهی از منکر ذکر می شود.روایت بسیاری در امر به مهربانی و محبت و اکرام فرزند رسیده برای نمونه به بعضی از آن ها اشاره می شود:

باید به فرزند مهربانی کرد

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: فرزندان خود را دوست بدارید و به آنها رحم کنید هرگاه وعده ای به ایشان دادید وفا کنید چون امید فرزند تنها به پدر و مادر است بدرستی که خدایتعالی غضب نمی فرماید به چیزی مانند غضب فرمودنش دربارهء زنها و بچه ها.

 

نگاه شفقت و بوسیدن فرزند

و نیز فرمود: کسی که فرزند خود را ببوسد حسنه ای برایش ثبت می شود، و در حدیث دیگر فرمود: با هر بوسه ای درجه ای در بهشت برایش خواهد بود.

و نیز مروی است هرگاه پدر از روی مهر و شفقت به فرزند خود بنگرد و او را مسرور نماید ثواب بنده آزاد کردن در نامهء عملش نوشته می گردد.

 

نیکی به فرزند پس از والدین

و نیز در روایت رسیده که مادر فرزند خود را اکرام نمائید و به او بدی نکنید زیرا فرزند شما در اثر علاقه ای که به مادرش دارد دلگیر و افسرده می شود.

و باز در روایت است که مردی از انصار از حضرت صادق (ع) پرسید: نیکی به چه اشخاصی بر من لازم است؟ فرمود: والدینت. گفت: هر دو از دنیا رفته اند، فرمود: به فرزندانت نیکی کن!

دختر به نیکی سزاوارتر است

دربارهء نیکی به فرزند، نسبت به دختر سفارش بیشتری شده است و مستحب است هدیه ای را که پدر به خانه می آورد دختر را به پسر مقدم بدارد،خصوصا دختری که اسمش را فاطمه گذاشته است و نیز لعن و نفرین دربارهء اولاد نهی شده هر چند بدرفتاری و مخالفت والدین کنند بلکه از موجبات فقر شمرده شده است.

 

پدر روحانی به نیکی سزاوارتر است

آنچه از حرمت عقوق و وجوب نیکی دربارهء پدر و مادر ذکر شد راجع به والدین جسمانی است که واسطهء پیدایش فرزند در این عالمند و سبب تربیت و رشد و نمو جسمانی اویند اما والد روحانی یعنی کسی که سبب اصل خلقت انسان و رسیدنش به سعادت حقیقی و تأمین کنندهء حیات باقی اوست حضرت رسول(ص)و ائمه اطهار(ع) می باشند که هر کس تابع و پیرو و وابسته به آنها شد و به روحانیت آنها اتصال یافت از جمیع آفات محفوظ و به جمیع خیرت باقی می رسد همانگونه که رسول خدا(ص) فرمود: من و علی(ع) دو پدر این امت هستیم.

مزیت و شرافت و اهمیت پدر روحانی بر پدر جسمانی مثل مزیت و شرافت روح به بدن و همچنین مزیت آخرت نسبت به دنیا است و آنچه از عقوبت عقوق والدین جسمانی و آثار بد آن ذکر گردید هزاران مرتبه بالاتر نیبت به عقوق والدین روحانی می باشد.

 

ثواب زیادتر- عقوبت شدیدتر

همچنین ثوابهائی که برای نیکی به والدین جسمانی ذکر گردید هزاران درجه بالاتر راجع به نیکی به والدین روحانی است شاید بعضی از مراتب شدید عقوبت عقوق مانند اینکه بهشت بر او حرام خواهد گردید و هیچ عمل بر او پذیرفته نخواهد شد (به تأیید روایتی که نسبت به تارکین ولایت رسیده که هرچند قائم اللیل و صائم النهار باشند از ایشان پذیرفته نیست). ناظر به عقوق والد روحانی باشد چنانکه بعضی از مراتب بزرگ ثواب، مربوط به نیکی به والد روحانی است.

 

آیات عام است

در اخبار واردهء در مقام از اینکه آیات شریفه راجع به نیکی به والدین را به والدین جسمانی، تخصیص دهند نهی شده است بلکه آیات شریفه عام است و مراد هر دو است هم والد جسمانی و هم والد روحانی.

و قرینه ای که در این مورد است همراه ساختن اطاعت والدین و شکر از ایشان است با اطاعت و شکر پروردگار عالم.

 

سپاسگزاری از محمد(ص)و علی(ع)

در آیهء شریفه (ان اشکر لی و لوالدیک) روایت بسیاری رسیده که مراد از والدیک در این آیهء شریفه محمد (ص) و علی(ع) می باشند، نه اینکه والدین جسمانی مراد نیست بلکه این روایت بیان اشرف و افضل و اکمل افراد والدین را می نماید چنانکه در اصول کافی در باب صلهء رحم دو حدیث از حضرت صادق (ع) روایت نموده، در حدیث اول عمرو بن یزید از آن حضرت از معنی آیهء شریفه «کسانیکه می پیوندند آنچه را که خداوند امر به پیوند آن فرموده»[59]  سوال نمود حضرت فرمودند منظور نزدیکان و بستگانت می باشد.

 

هم والدین جسمانی و هم والدین روحانی

در حدیث دیگر فرمودند آیهء شریفه دربارهء صلهء رحم محمد (ص) و آل محمد نازل شده و هر آینه در رحم و اقرباء تو هم شامل است{اصول کافی}پس فرمود:از کسانی مباش که آیهء شریفه را منحصر در یک معنی بداند بلکه هر گاه می شنود فلان آیه دربارهء فلان چیز نازل شده آن را در نظائرش تعمیم دهد.

 

عقوق والدین روحانی

عقوق والدین روحانی عبارتست از ترک اطاعت اوامرش و بیرون رفتن از تبعیت و تسلیم شدن نسبت به او و پاره کردن رشتهء ربط و اتصال معنوی با او.

حضرت رضا (ع) می فرماید: آیا شما را بد نیست که والدین جسمانی در اثر عقوق،شما از خود نفیب کنند یعنی بگویند این فرزند ما نیست؟ گفتند چرا،فرمود: پس سعی کنید والدین روحانی شما که افضل از والدین جسمانی هستند شما را از خود نفی نکنند و شما را به فرزندی بپذیرند!

محمد(ص) و علی(ع) دو پدر امت

رسول خدا فرمود: یا علی (ع) من و تو دو پدر این امتیم هر کس ما را ترک کند و بیازارد و از اطاعت ما خارج شود پس لعنت خدا بر او باد، و هر آینهء من و تو دو مولای این امتیم هرکس از ما بگریزد لعنت خدا بر او باد، و هر آینهء من و تو دو اجیر این امتیم هر کس پاداش ما را ندهد لعنت خدا بر او باد! پس فرمود: خدایا این نفرین را مستجاب فرما.[60]

 

نیکی به والدین روحانی

نیکی به والد روحانی عبارتست از کمال تسلیم و انقیاد و اطاعت جمیع اوامر ایشان و نهایت تعظیم و تجلیل از مقام شامخ ایشان، و اینکه همیشه خود را دراداء حق آنها مقصر بداند. در حال حیات از حضور در محضر شریف آنان و در حال ممات از تشرف به قبور متبرکه ایشان دریغ ندارد و از یاد شان غافل نگردد و بداند که هر چه به والد روحانی بیشتر متمسک شده و به یاد آقایان بیشتر باشد خودش بهره برده است زیرا که در حقیقت ضرر عقوق و نفع نیکی به پدر روحانی عاید خودش خواهد شد چنانکه در قرآن مجید می فرماید: «بگو ای پیغمبر،آنچه را از مزد رسالت که دوستی اهلبیت (ع) است از شما طلب نمودم برای خود شما است{سورهء 24 آیهء 46}یعنی نفع آن عابد خودتان می گردد! از نیکی به پدر روحانی، گرامی داشتن ذریهء طیبهء اوست بلکه جمیع وابسته های به او را اعم از روحانی و جسمانی چنانکه در بحث صلهء رحم ذکر می شود و نیز فرستادن هدایا و تحف در حال حیات و دادن صدقه و انجام اعمال خیر به نیابت آنها در حال ممات و نیز از موارد بر به والد روحانی آنست که هر گاه نامش را ببرد یا بشنود صلوات بر او فرستد و ارتفاع درجه اش را بخواهد.

 

  

 

 


[1]- برگرفته از کتاب گناهان کبیره شهید محراب آیت الله دستغیب

[2]-  سورهء مریم19آیهء34

[3]-  سورهء مریم19آیهء15

[4]-  سورهء14 آیهء15و16و17}

 

[5]- سورهء11 آیهء106و107

[6]-  سورهء نساء4 آیهء14

[7]-  وسائل الشیعه

[8]-  مستدرک

[9]-  مستدرک کتاب نکاح باب75

[10]-  مستدرک کتاب نکاح باب75

[11]-  مستدرک کتاب نکاح باب75

[12]-  بحارالانوار

[13]-  مستدرک ص631

[14]-  کافی

- [15]بحارالانور- مستدرک

 [16]- کافی باب العقوق

 

[17]-  بحارالانوار

[18]- مرآت العقوق مجلسی

[19]-  سورهء29 آیهء7

[20]-  سورهء31 آیهء13

[21]-  سورهء17 آیهء24و25

[22]-  کافی،باب البر بالوالدین

[23]-  کافی،باب البر بالوالدین

[24]-  کافی

[25]-  بحارالانوار

[26]-  بحارالانوار

[27]-  جلد16 بحارالانوار صفحهء24

[28]-  مستدرک

[29]-  مستدرک

[30]-  مستدرک الوسائل کتاب نکاح باب86 ص627

[31]-  جلد16 بحارالانوار ص25

[32]-  جلد16 بحارالانوار

[33]-  جلد16 بحارالانوار ص24

[34]-  مستدرک

[35]-  مستدرک

[36]-  سفینه البحار

[37]-  کافی

[38]-  سفیته البحار جلد2 صفحهء 687

[39]-کافی

[40]-  مستدرک کتاب نکاح باب70 صفحهء 628

 

[41]- جوانی سر از رأی مادر بتافت          دل دردمندش به آذر بتافت

    چو بیچاره شد پیشش آورد مهد                        که ای سست مهر فراموش عهد

     نه در مهد نیرو و حالت نبود              مگس راندن از خود مجالت نبود

     تو آنی که از یک مگس رنجه ای        که امروز سالار و سرپنجه ای

 

[42]-  منهج الصادقین

[43]-  سورهء31 آیهء15

[44]-  اصول کافی

[45]-  اصول کافی

[46]-  اصول کافی

[47]-  عیون اخبار الرضا

[48]-  کافی

[49]-  اصول کافی

[50]-  اصول کافی

[51]-  اصول کافی

[52]-  اصول کافی

[53]-  سورهء31 آیهء15

[54]-  جلد16 بحارالانوار ص25 نقل از نهج البلاغه

 

[55]-  کتاب نذر و عهد و یمین

[56]-  کافی

[57]-  وسائل الشیعه

[58]-  سورهء2 آیهء 232

[59]-  سورهء 13 آیهء 21

[60]-  بحارالنوار

خواندن 1120 دفعه آخرین ویرایش در یکشنبه, 04 فروردين 1392 ساعت 06:42
محتوای بیشتر در این بخش: بالاخره ما هم عاشق شدیم »

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.