خلاصه خطبه نماز جمعه مورخ 1400/07/23

یکشنبه, 03 بهمن 1400 ساعت 06:24
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

 

برگرفته از خطبه اول نماز جمعه جهرم مورخ 23-7-1400

 

«وَتَقَرَّبْ إِلَىَّ بِاسْتِهانَةِ الدُّنْیا»

 

یازدهمین هفته‌ای است که مهمان حدیث قدسی خداوند متعال هستیم که با توصیه‌هایی قصد هدایت، پرورش و تربیت مارا دارد و در این فراز می‌فرماید: در لحظه به لحظه عمرتان کوشش و مجاهدتی برای نزدیک شدن به من و تحولی درونی و سفری از خاک بسوی افلاک داشته باشید. تمام هم و غم شما این باشد که پله به پله برای رسیدن به آن مقامی که خداوند متعال برای تکامل یک انسان در نظر گرفته گام بردارید. در اینجا به این سه سوال باید جواب داد که حقیقت قرب و تقرب الهی چیست؟ و آیا منظور از دنیا در این عبارت که خداوند متعال از ما درخواست کرده که آن را کوچک بشماریم، چیست؟ و این که چرا در میان تمام چیزهایی که ما را به خدا نزدیک می‌کند این استهانه دنیا مورد توصیه خداوند متعال قرارگرفته است؟

 

حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلی است                    تا مپنداری که احوال جهانداران خوش است

 

چیزی که روشن است این که منظور از قرب و نزدیک شدن به خدا نزدیکی فیزیکی و مکانی نیست. چون اولا خداوند متعال جسم نیست که ما خود را به او نزدیک کنیم، ثانیا نزدیک بودن جسمی و فیزیکی و مکانی ارزشی ندارد. چه بسا افرادی  که صف آخر قرار دارند اما مقرب‌تر هستند. «ما مدعیان صف اول بودیم  / از آخر مجلس شهدا را چیدند» آیا همه کسانی که عمری از لحاظ فیزیکی در کنار پیامبر عزیزمان بودند مقرب‌تر بودند؟ اویس قرنی یک‌بار هم پیامبر عزیزمان را زیارت نکرد و فرسنگ‌ها از آن حضرت دور بود اما مقرب بود «در یمنی پیش منی/پیش منی در یمنی» بنابراین قرب مکانی یا فیزیکی منظور نیست. حکما، فلاسفه، عرفا، متکلمین و علمای اخلاق در باره این که حقیقت قرب الهی و تقرب الی‌الله چیست نظراتی دارند.  علمای اخلاق، تخلق و اتصاف به اخلاق الهی و متصف شدن به آن و تلاش برای تزکیه و پاک کردن نفس از رذایل اخلاقی را راه تقرب الهی می‌دانند که  با پاک شدن رذایل از صفحه دل، کدورت‌ها و زنگارها و تیرگی‌ها از بین رفته و با اتصاف فضایل اخلاقی، دائما نقطه‌های سپید و نورانی دل ما بیشتر می‌شود.

 

برای فهمیدن منظور علمای اخلاق در حقیقت قرب، چنین تصور بفرمایید که دل ما انسانها یک صفحه است. گناهان این صفحه را تیره می‌کنند و هرگناهی یک نقطه سیاه بر این صفحه می انگارد که البته با توبه پاک می‌شود اما  اگر این نقطه‌ها زیاد شوند کم کم دل سیاه می‌شود و دل سیاه هیچ شباهت و نسبت و قرابتی با کانون نور جهان «الله نورالسماوات والارض» ندارد. البته کم کم می‌توان با کارهای خوب و خیر و با متصف شدن به صفات الهی لکه‌های نورانی و سپید صفحه دل را دائماً زیاد کرد و از سیاهی بیرون آورد  و آن را تبدیل به یک صفحه دودی کرد و به مرور با توبه، این صفحه خاکستری را به رنگ نقره‌ای در آورد و این حقیقتی است که انسانهایی که دلشان نقره‌ای است به خداوند متعال نزدیکترند تا برسیم به  اولیاء و پاکان و معصومین که صفحه دلشان سپید و نورانی است.

 

خداوند متعال می‌فرماید اگرمی‌خواهید لحظه به لحظه به من نزدیک شوید فکری برای دنیایتان بکنید و اما منظور از دنیا چیست؟ دنیا آن چیزی است که مانع تقرب الهی می‌شود. این‌که انسان ثروتی داشته باشد و در راه خیر و سعادت خود و خانواده و اجتماع صرف کند مانع تقرب نیست. اینکه انسان شغلی و درآمدی داشته باشد که دستش جلوی دیگران دراز نباشد و عزتمندانه زندگی کند مانع تقرب الهی نیست بلکه عین تقرب الهی است. بنابراین منظور از دنیا، نداشتن نیست. پذیرفتن مسئولیت برای خدمت به مردم هم دنیا نیست. منظور آن دنیایی است که دنیاداران و دنیاطلبان و دنیاپرستان و دلبستگان به دنیا دارند. آن دنیایی که حجاب و مانع و بت است، منظور از دنیا آن چیزهایی است که حاضریم بخاطر رسیدن به آنها احکام و دستورات خدا را زیر پا بگذاریم و خط قرمزها را نادیده بگیریم و بالاخره منظور از دنیا همین شهوت، قدرت، شهرت، ثروت... و چیزهایی است که در راه غیرخدا به کار گرفته و مانع رسیدن به خدا می‌شوند.  اگر بناشد که این مال و ثروت و مقام‌ها خانه دل را پربکند، مانند آب درون کشتی است که آن را غرق می کند.

 

            آب در کشتی هلاک کشتی است                  لیک اندر زیر کشتی پشتی است

 

دل انسان یا جای خدا یا جای هوا  و دنیاست. اگر این پست‌ها و مقام‌ها و مدرک‌ها و درجه‌ها و عنوان‌ها فضای دل ما را پرکرد دیگر جایی برای خدا باقی نمی‌ماند. همانگونه که شب با خورشید باهم یکجا جمع نمی‌شوند حب دنیا و حب خدا هم یک‌جا جمع نمی‌شوند.   بزرگان دین به ما فرموده‌اند که: «حب‌الدنیا رأس کل خطیئه و مفتاح کل سیئه» همه رذائل و موانع و حجاب‌ها ریشه در حب دنیا دارند. کلید همه رذایل و بدی‌ها و سرآمد همه گناهان همین حب دنیاست که اگر انسان موفق بشود آن را از درونش پاک کند، تقریبا موفق شده که بسیاری از رذایل را از وجود خود پاک کند.

 

امیرالمومنین می‌فرماید این دنیایی که شما برایش سرودست می‌شکنید و این مقام و پست و خلیفه شدن‌ها پیش من از آب بینی یک بز کم ارزش‌تر است. باز می‌فرماید دنیا از استخوان بدون گوشت یک حیوان نجس العینی بنام خوک که در دست یک انسان جزامی باشد برای من پست‌تر است. درجای دیگری می‌فرماید دنیا برای من از برگ درختی در دهان یک ملخ که درحال جویدن است هم کم مقدارتر است و بدانید که ارزش دنیا نزد علی از غذای جامانده در لای دندان هم  بی ارزش‌تر است. اکنون  دنیاداران و قدرتمندان و سرکشان تاریخ کجا هستند؟ امام سجاد(ع) فرمودند: «سیدی اخرج حب‌الدنیا من قلبی» خداوندا این دعای حضرت را در حق همه ما مستجاب بفرما و زمینه و بستر برای تقرب و نزدیکتر شدن به خودت را  در همه ما فراهم فرما.

 

خواندن 103 دفعه آخرین ویرایش در یکشنبه, 03 بهمن 1400 ساعت 07:06

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.