برگرفته از خطبه اول نماز جمعه جهرم مورخ 09/07/1400
«وَلَذَّتَكَ إِلَى الْحُورِ العینِ»
در خطبههای اول نماز جمعه مهمان حدیث قدسی خداوند متعال خطاب به بندگان بودیم. نهمین توصیه خداوند متعال این است لذتها و کامجوییهای خود را برای بهشت و در کنار نعمتهایی که خداوند متعال بهنام حورالعین برای شما آماده کرده به تاخیر بیندازید. در مورد حورالعین دو سوال را باید پاسخ بدهیم؛ یکی اینکه آیا حورالعین همان زنان و همسران بهشتی و مونث هستند یا اعم از مذکر و مونث میباشند؟ سوال دوم هم اینکه چرا از بین همه کمالاتی که دارند بر روی چشم آنها تکیه شده است؟ در مورد سوال اول این که بعضی معتقدند حورالعین در حقیقت همین زنان بهشتیاند که در دنیا زندگی نکرده و جزء نعمتهای بهشتند که خداوند متعال اینها را ایجاد و خلق میکند برای مردانی که اهل بهشتند. اما شماری دیگر از مفسرین ازجمله آیت الله مکارم شیرازی نظر مبارکشان این است که حورالعین، همسران بهشتی اعم از مرد و زن میباشند یعنی حورالعین مرد برای زنان بهشتی و حورالعین زن برای مردان بهشتی آفریده میشوند
«إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاءً - فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا- عُرُبًا أَتْرَابًا- لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ – واقعه 35 تا38»
چون واژه های «حور» و «عین» هردو جمع است پس حورالعین جمع است و مفرد نیست. «حور» هم جمع «احور» و هم جمع «حوراء» است و «عین» هم جمع «اعین» و هم جمع «عیناء» است. حورالعین موجوداتی با چشمان درشت، زیبا و سیاه هستند که خداوند متعال برجستگی خاصی در چشمان آنها قرار داده است. بنابراین حورالعین از لحاظ لغتشناسی و واژهیابی این ظرفیت را دارد که هم صفت و نام زنان بهشتی و هم مردان بهشتی باشد. البته کسانی که اهل بهشت هستند اگر تمایل داشته باشند میتوانند با همسران دنیایی خودشان که از لحاظ کمال و جمال فراتر و برتر از حورالعین هستند ازدواج بکنند، شاید بتوان گفت حورالعینها در بهشت کنیز و زیردست زنان مومن میباشند که در حقیقت زنان مومنه خانم اهل بهشت هستند. اما اگر خدای ناکرده همسران اهل بهشت داخل در بهشت نشوند یا به هر دلیلی مایل نباشند که با همسر دنیایی خود ازدواج کنند میتوانند با حورالعین که خداوند متعال او را دارای جمال و کمالهای عجیبی کرده است مزدوج شوند. بنابراین حورالعین این ظرفیت را دارد که به معنای همسران بهشتی باشد. هرچند مقداری باعث تعجب میشود ولی واقعیت همین است که حورالعین مرد هم در بهشت وجود دارد.
و اما راجع به اینکه چرا روی چشم اینها تاکید شده علت این است که چشم یک عضو معمولی نیست و در حقیقت آیینه جمال خداوند متعال است، خداوند در این عضو در مقابل اعضای دیگر عجیب هنرنمایی کرده و شاید بتوان گفت که نماینده شخصیت ما انسانها و مانیتور نرم افزار درون ماست زیرا هر وضعیتی اعم از غمگینی، شادی، نشاط، خستگی، حیا، دریدگی، آلودگی و ....داشته باشیم از چشمها هویداست. از چشمان انسانی که مظهر جمال و جلال خداوند متعال است ابهت عجیبی پیداست. پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین (ع) و بزرگان دین که آیینه تمام نمای جمال و جلال خداوند متعال هستند چشمان عجیبی دارند. فرزدق خطاب به هشام بن عبدالملک که تجاهل کرد و گفت که این آقا (یعنی امام سجاد) را نمیشناسم این اشعار را بیان کرد:
«هذا الَّذي تَعرِفُ البَطحاءُ وَطأَتَهُ
وَالبَيتُ يَعرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ»
«ما قالَ لا قَطُّ إِلّا في تَشَهُّدِهِ
لَولا التَشَهُّدُ كانَت لاءَهُ نَعَمُ»
«يغضي حَياءً وَيُغضى مِن مَهابَتِهِ
فَما يُكَلَّمُ إِلّا حينَ يَبتَسِمُ»
کسی که بنده خدا شود خدا همه هستی را مطیع و رام و بنده او میکند. وجود شریف خاتم انبیا محمد مصطفی (ص) فرمودند « من کان للَّه کان اللَّه له » پس یکی از معانی لام همین معیت است. با خدا باش تا همه چیز حتی خود خدا در کنار و یاور تو باشد. این معیت، معیت نصرت است « اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم » اگر ما به جایی برسیم که صادقانه به خداوند عرض کنیم یک عمر برای خوشایند دیگران کار کردم اما از این به بعد قصد دارم فقط برای رضایت تو کار کنم آن لحظه، لحظه تولد و حیات واقعی ماست. گویند جوان فقیری دل در گرو دختر پادشاه نهاد، شخصی به او گفت: پادشاه خیلی آدم های عابد را دوست دارد اگر میخواهی داماد او شوی مدتی در معبد کنار شهر به عبادت بپرداز تا آوازه ات به گوش پادشاه برسد، او خودش به دیدنت میآید آن گاه دخترش را خواستگاری کن. جوان چنین کرد تا این که به گوش پادشاه رسید. روزی به او خبر دادند که پادشاه فردا به دیدارت میآید، ابتدا خیلی خوشحال شد اما با یک تلنگر از خواب بیدار شد و عرض کرد: خدایا با یک عبادت ریایی، پادشاه این مملکت را نزد من فرستادی اگر خالصانه برای تو عبادت کنم چه خواهی کرد؟ لذا تصمیم خودش را گرفت و شبانه از آنجا فرار کرد و در جایی زندگی تازهای را آغاز کرد.
« الهی ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَک، و ما الذی فَقَدَ مَن وَجَدَک... »