برگرفته از خطبه اول نماز جمعه جهرم مورخ 1400/05/08
«وَخَفِّفِ الْحَمْلَ، فَإِنَّ الصِّراطَ دَقیقٌ دَقیقٌ»
به استحضار شما عزیزان رسید که بخشی از نصایح و موعظهها و هشدارهای پروردگار در احادیث قدسی است. دو فراز از یک حدیث قدسی خدمت شما شرح شد اکنون خداوند متعال در سومین فراز میفرماید سعی کنید سبکبار باشید، چرا که صراط باریک است. بعضی از اصحاب معرفت گفتهاند اگر شناگری مسافرت دریایی داشته باشد هرگز با بار سنگین به ساحل نجات نخواهد رسید و محکوم به فنا و نابودی و غرق شدن است. شناگران ماهر سعی میکنند موقع شناکردن بسیار سبکبار باشند تا در طوفان و گرداب و امواج سهمگین غرق نشوند. به قول باباطاهر:
دلا راه تو پر خار و خسک بی گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت برآید پوست از تن برآور تا که بارت کم تَرَک بی
ایشان میگوید: لباس که جای خود دارد اگر انسان بتواند پوست بدن را از خودش جدا بکند اینکار را انجام دهد که بار کمتری بر دوشش باشد. بنابراین راه درازی در پیش داریم، مسافرانی که بارشان سنگین است در همان ابتدای ساحل و در آغاز مسیر میمانند و کسانی که سبکبارند این مسافت را طی میکنند. سبکباران ساحلها خوشحال به آنطرف دریا میرسند و سنگین بارها اینطرف دریا بر ساحل ایستاده و هزار وحشت دارند که بارشان را چگونه از این مسیر عبور دهند.
کسانی که به سفر حج، خصوصا حج تمتع مشرف شدهاند میدانند بعضی از حاجیان در پایان مسافرت حج، راحت و با بار سبک این مسیر را طی میکنند و به وطن خود برمیگردند اما برخی خیلی اذیت میشوند چون با بار سنگین قصد باز گشت دارند. در آن سفر الهی پیرمرد محترمی را دیدم که وسایل زیادی را به ویلچر خود بسته بود و پیرزنی قصد داشت یک جفت لاستیک ماشینهای سنگین را با خودش به ایران بیاورد و نشانههای ناراحتی و اذیت شدن در چهره آنها هویدا بود. یکی از شخصیتهای بنام تاریخ که به سبکباری معروف است جناب سلمان فارسی است. بزرگ مردی که در اواخر عمر و در دوران استانداری مدائن چیزی از امکانات دنیایی به جز قرآن و شمشیر و عصا و ظرف و زیرانداز و نوشت افزار نداشت. روزی به آنها نگاهی انداخت و زارزار شروع به گریه کرد که یعنی از همین مقدار هم خجالت میکشم. نقل کردهاند وقتی از طرف مولایمان امیرالمومنین (ع) به استانداری مدائن منصوب شد، اهالی آنجا بنا به تصوری که از استاندارهای قبلی داشتند با تشریفات برای استقبال به دروازه شهر رفتند و پیرمردی را دیدند که سوار بر الاغ به سوی آنها میآمد از او سوال کردند پدرجان! استاندار و امیر ما را ندیدی؟ سلمان گفت که امیر شما که باشد؟ گفتند سلمان فارسی، یار باوفای رسول خدا(ص) و ایشان فرمود که من از امیر خبری ندارم اما سلمان فارسی من هستم. از اسبهایشان پیاده شدند و تعارف کردند که بر اسبهای راهوار سوار شود اما سلمان گفت: همین الاغ برای من مناسبتر است، مرکبی که اینهمه راه مرا آورده چهار قدم دیگر هم مرا با خود خواهد برد. وقتی که به شهر وارد شدند او را به استانداری راهنمایی کردند اما سلمان نشانی بازار شهر را خواست و فرمود من که گفتم امیر نیستم و بالاخره در وسط بازار مغازه مناسبی که در دسترس عموم مردم باشد از صاحبش اجاره کرد و تا پایان عمر آنجا را محل کسب وکار و استانداری قرار داد. آمده است که در زمان استانداری سلمان، مداین دچار سیل و یا به فرمایش مرحوم شیخ بهایی دچار حریق شد که البته بعید نیست هردو هم اتفاق افتاده باشد. به هرحال جناب سلمان فوری امکانات ناچیز خود را و در بعضی از نقلها قرآن و شمشیرش را برداشت و در یک بلندی قرار گرفت و فرمود«ایها الناس هکذا نجی المخففون» روز قیامت کسانی که سبکبارند این گونه نجات پیدا میکنند آن بزرگوار میخواست به کسانی که با امکانات و زرق و برقها و تشریفات و جاذبههای دنیایی انس داشتند (بالاخره مدائن مرکز حکومت شاهان قبل بود) بگوید حواستان باشد، راهی در پیش دارید که به تعبیر بزرگان دین «الصِّراطُ أدَقُّ مِن الشَّعرَةِ و أحَدُّ مِنَ السَّيفِ » است آن صراط مستقیمی که در وادی عمل و رفتار و نظر و اعتقاد پیمایشی بسیار دشوار دارد.
و ای عزیزان! این صراط پلی است بر روی جهنم و در حقیقت تجسم این دنیای ماست. یعنی آن پل، تجسم عینی و آخرتی نحوه مشی و رفتار و زندگی ما در همین دنیاست. اگر دقت کنیم الان همه ما بر روی این پل قرار داریم و ممکن است بعضی از این پل سقوط کرده باشند. همان کسانی که از صراط مستقیم منحرف شده باشند، افرادی که در روز قیامت سقوط میکنند در این دنیا سقوط کردهاند. بزرگان به ما فرمودهاند عبور از صراط برای انسانها متفاوت است، برخی مانند برق و عدهای مانند اسب سواری در حالت تاخت و بعضی افتان و خیزان و گروهی آویخته و آویزان وبا هزار زحمت و نیم سوخته عبور میکنند. این حکایت ما انسانها در این دنیاست. غرض اینکه خدای متعال میفرماید راهی طولانی و سخت و باریک در پیش دارید، سعی کنید بار خود را سبک کنید. اما بار چیست؟ بار، مظاهر دنیا ودلبستگیها و تعلقات آن است. قرآن کریم از گناه به «وزر» یاد کرده است و «اوزار» همان گناهان و بارهای سنگین است. کلمه وزیر هم از همین «وزر» گرفته شده چون مسئولیت سنگینی برعهده دارد لذا تا فرصت داریم باید خود را برای پرواز سبکبار کنیم تا بتوانیم مثل مرغان دریایی از امواج عبور کنیم. راهکار سبکباری و مرغ دریایی شدن، اول توبه و انابه و تضرع به درگاه خداوند متعال است تا بارهای گناهان اعم از حقالله و خصوصا حقالناس کم شود. دوم کار خوب و خیرو حسنه است که «انالحسنات یذهبن السیئات» و سوم هم به فرمایش پیامبر عزیزمان در خطبه شعبانیه، سجدههای طولانی است که جایگاهش در نمازهای مستحب و بعد از نمازهای واجب است، البته غیر از جماعت است که فرصت کم است. امیدواریم خداوند متعال به ما توفیق دهد در این دنیا سبکبال و سبکبار زندگی کنیم و در جوار خوبانی چون وجود شریف خاتم انبیا محمد مصطفی (ص) و اهل بیت طاهرینشان که اولین کسانی هستند که از صراط در قیامت عبور میکنند انشالله مثل برق از صراط عبور کنیم. البته شرطش این است که در این دنیا با آنها باشیم و اوامر آن بزرگواران را احیا کنیم.
از همه همشهریان عزیز، خواهران و برادران بزرگواری که در این دهه ولایت و امامت خصوصا در شب و روز غدیر شور و هیجانی به شهر داده و ابراز ارادت کردند و پرچم ولایت اهل بیت(ع) را در شهرمان برافراشتند صمیمانه تشکر میکنم. انشالله که اجرشان با صاحب این روزها و در بهشت مهمان مولایمان امیرالمومنین (ع) باشند.