خلاصه خطبه نماز جمعه مورخ 99/12/01

شنبه, 02 اسفند 1399 ساعت 08:48
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

 

برگرفته ازخطبه اول نماز جمعه جهرم مورخ 99/12/01

«یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا» نساء136

خداوند متعال درآغاز این آیه شریفه به حالت معماگونه از مومنان، مطالبه ایمان دارد که به صورت ظاهر تحصیل حاصل است که اگر چیزی وجود داشته باشد، مطالبه آن محال و قبیح و دور از عقل و حکمت است.

به عنوان مثال اگر جلوی نمازگزاران هرکدام یک مهر وجود داشته باشد و شخصی بگوید ای کسانی که مهر دارید هر کدام یک مهر داشته باشید حرف بی معنا و خنده‌داری زده است و به قول شاعر:

ما پی تحصیل یار و یار در دل بوده است               حاصل تحصیل ما تحصیل حاصل بوده است

و می‌دانیم که خداوند متعال و قرآن و واسطه ارسال، طبق آیه شریفه «وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ نمل6 » حکیم هستند و از حکیم سخنی که مصداق تحصیل حاصل باشد صادر نمی‌شود. پس منظور خداوند در این آیه شریفه چیست؟ فرموده‌اند که ایمان در « آمَنوا» و «آمِنوا» دو چیز است که می‌توان برای حل مساله حداقل هشت یا نه تفاوت از این عبارتی که بوی تناقض و جمع بین نقیضین و جمع بین نفی و اثبات از آن استشمام می‌شود عنوان کرد.

 اولین احتمال این که «آمَنوا» صیغه ماضی و مربوط به گذشته است اما «آمِنوا» امر مربوط به زمان حال است، یعنی ای کسانی که در گذشته ایمان آورده‌اید بدانید که ایمان یک مسئله تاریخی و مربوط به گذشته نیست که اگر در گذشته‌ای اتفاق افتاد دیگر برای همیشه کافی باشد. ایمان ثبت نام و یا گرفتن شناسنامه نیست که یکبار در گذشته اتفاق می‌افتد و تمام می‌شود بلکه حقیقت و حیاتی است که دائما باید با شما باشد «لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ یس70» خداوند متعال در این آیه، حیات را مقابل کفر قرار داده یعنی انسانها یا زنده هستند یا کافرند، بنابراین ایمان حیات است و حیات چیزی است که با ما زندگی می‌کند و لحظه به لحظه به آن نیازمندیم. پس ایمان موقعیتی و اتفاقی و حادثه‌ای کافی نیست بلکه باید در هرحال و حالتی در ما وجود داشته باشد.

تفاوت دوم این است که: ای کسانی که به زبان ایمان آوردید باید این را به درون خانه دل وارد کرده و به باور تبدیل کنید که مقوم روح و شخصیت شما بشود. قرآن می‌فرماید: اعراب بادیه به زبان می‌گویند که ما مومنیم پس به آنها بگو که شما فعلا مسلمانید و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه پیدا نکرده که «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ حجرات14»  پس معلوم می‌شود که ایمان به زبان و ادعا نیست.

و اما تفاوت سوم : ایمان پس از ورود به قلب باید به عمل درآید و وارد زندگی شود و اعضا و جوارح را به خدمت بگیرد تاعملاً سبک زندگی مومنانه در خانه، اداره، محل کسب و کار، کوچه، خیابان، شهر و کشورتحقق پیدا کند.

تفاوت چهارم و پنجم در ظاهر و باطن انسان مومن باید جلوه کند که اگر مردی در نوع برخورد و ترکیب ظاهری چهره و لباس ویا خانمی در نحوه حرکات وپوشش و حجاب، مومنانه ظاهر می‌شود باید در خلوت‌ها و در باطن شخصیت و اخلاق و منش هم مومن باشد. عده‌ای از خانمها و آقایان که در حفظ ظواهر کوتاهی می‌کنند می‌گویند باطن و دل باید پاک باشد، اما دین، هردو را از ما خواسته است. مگر می‌شود انسان مومن باطنی خوب اما  ظاهری ناشایست داشته باشد؟ پس مومن واقعی و حقیقی کسی است که هم ظاهر و هم باطن درستی داشته باشد چون پشه‌ها و انگل‌ها مغز میوه‌ای که پوست ندارد را زود فاسد می‌کنند و پوستی هم که مغز نداشته باشد فایده چندانی ندارد و هر دو ناقصند.

در احتمال ششم روی خطاب به کسانی است که ایمان تقلیدی دارند مانند افرادی که، اعتقاداتشان را از پدر و مادر مومن خود گرفته‌اند. این ایمان تقلیدی باید با مطالعه به ایمان تحقیقی تبدیل شود. مسلمان واقعی باید به اصول دین و اعتقاداتش یقین داشته باشد که در اینجا تقلید جایز نیست.

بزرگان دین در تفاوت هفتم فرموده‌اند ما دو نوع ایمان یعنی عاریه‌ای و مستقر داریم.  ایمان مستودع و عاریه‌ای بسیار متزلزل است و هرآن ممکن است بر اثر تهدید یا تطمیع از طرف وسوسه  شیطانی یا هوای نفس از دست برود اما نوع دوم که در روایات به عنوان ایمان مستقر از آن یاد شده است بسیار عمیق و ریشه‌دار است. پس در این احتمال خدای متعال به کسانی که ایمان عاریه‌ای دارند و ممکن است در برهه‌ای از زمان آن  را از دست بدهند  فرمان می‌دهد که در خلوات با ارتباط و استغفار و التماس به درگاه خداوند و با انجام کارهای خیر و مطالعه در قرآن بر بصیرت خود بیفزایند و ایمان را در خود  ریشه‌دار کنند و آن را  ارتقا دهند تا صاحب  نفس مطمئنه ای شوند که همیشه باقی بماند و از دست نرود.

احتمال هشتم در تکامل ایمان خود را نشان می‌دهد که امام سجاد (ع) هم در آغاز دعای مکارم الاخلاق بعد از صلوات بر محمد و آل محمد اولین چیزی که از خداوند متعال می‌خواهد این است که : «و بلّغ بایمانی اکمل الایمان» خدایا من از تو کامل‌ترین ایمان را می‌خواهم. و باز شخصی خدمت معصوم (ع) عرض کرد که من دوست دارم ایمان کامل داشته باشم، حضرت فرمودند برو روی اخلاقیات خود کار کن.

احتمال نهم را مرحوم علامه طباطبایی (رض) در تفاوت ایمان این گونه مطرح فرمودند که گاهی ایمان‌ها اجمالی است که باید به ایمان تفصیلی تبدیل شود. این که بعضی می‌گویند ما هیچ چیز و هیچ کس به جز خدا را قبول نداریم ایمانی ناقص و اجمالی دارند. بالاخره مومن باید به غیر از خدای متعال به خیلی چیزهای دیگرهم ایمان داشته باشد.

به هرحال این احتمالاتی است که بزرگان دین به ما آموخته‌اند و مانعة الجمع هم نیستند یعنی ممکن است واقعا همه اینها درست باشد و این از معجزات قرآن است که در یک عبارت کوتاه یک عالم معنا وجود داشته باشد. استعمال لفظ در معانی مختلف از اصول مسلّم در قرآن است و مفسرین هم آن را قبول دارند. امیدواریم که خدای متعال به ما توفیق بدهد تا فرصت داریم ایمان خود را عمیق و ریشه دار کنیم تا در دنیا مومنانه زندگی کنیم و مومنانه هم بمیریم و ان شالله در بهشت برین با اولیاءالله محشور و در کنار مومنان کامل  باشیم.

 

خواندن 184 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.